مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن

پدیدآورزهرا علیزاده

تاریخ انتشار1388/10/05

منبع مقاله

share 272 بازدید
مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن

زهرا عليزاده

بنابر گفته محقّقان، كهن‏ترين داستانهاي عربي مدوّن، آن دسته از داستانهايي است كه در قرآن از ملل سالفه و نابود شده، آمده است. اين داستانها همواره مورد توجّه خاصّ مسلمانان در طول تاريخ اسلام بوده و چه بسا تكميل و تفسير و ترجمه شده‏اند و به عنوان سرمايه و سرمشقي فراروي مضمون پردازان و داستان نويسان قرار گرفته‏اند. بي‏شك واقعيّتهاي تاريخي و اجتماعي، حقايق ديني و معنوي و تمام نكات و ظرايف اين داستانها سرچشمه‏اي فيّاض بوده و هست تا هر كس فراخور ظرف خويش طرفي از آن برگيرد و بهره‏اي نصيب خويش سازد.
بر آن شديم تا مباني نقد قرآني داستان را از منظر نظر بگذرانيم و دريافتيم كه در اين غور و جستجو، هيچ چيز ـ در قدم اوّل ـ راهگشاتر و راهنماتر از خودِ داستانهاي قرآن نخواهد بود. پس سيري مي‏كنيم ـ هر چند گذرا ـ براي دريافت و استنتاج مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن.
درونمايه هر داستان، فكر يا معناي حاكم بر داستان است و موضِع داستان نسبت به موضوع. از اين ديدگاه، بيشتر داستانهاي قرآن وجه اشتراك مشخّصي دارند و اهداف مشتركي را دنبال مي‏كنند؛ پيروزي نهايي حق بر باطل، رستگاري خداپرستان و سيه‏روزي مشركان از درونمايه‏هاي محوري داستانهاي قرآن است. آنجا كه نوح عليه‏السلام به سلامت از طوفان مي‏گذرد و آتش بر ابراهيم عليه‏السلام گلستان مي‏شود، عصاي موسي عليه‏السلام مارهاي دروغين ساحران را مي‏بلعد و آب را مي‏شكافد و يوسف عليه‏السلام از زندان رهايي مي‏يابد و به سروري مي‏رسد
درونمايه هر داستان، فكر يا معناي حاكم بر داستان است و موضِع داستان نسبت به موضوع. از اين ديدگاه، بيشتر داستانهاي قرآن وجه اشتراك مشخّصي دارند و اهداف مشتركي را دنبال مي‏كنند؛ پيروزي نهايي حق بر باطل، رستگاري خداپرستان و سيه‏روزي مشركان از درونمايه‏هاي محوري داستانهاي قرآن است.
و آنجا كه عذاب الهي، قوم عاد و ثمود را نابود مي‏كند و اصحاب فيل را هلاك مي‏گرداند... در همه و همه تصويرهاي گوناگوني مي‏بينيم براي انتقال يك درونمايه و آن غلبه نهايي حق بر باطل است.
بنابراين مي‏توانيم يكي از مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن را، ميزان نزديكي و دوري درونمايه داستان به حقيقت‏گرايي بدانيم؛ حقيقتي كه محدود به زمان و مكان يك داستان نيست بلكه فرازماني و فرامكاني است.
و با ملحوظ داشتن اين معاني، در نقد قرآني، داستانهايي كه بر مبناي «پارناسيسم»(1) به وجود مي‏آيند بي‏ارزش و باطلند و تنها داستانهايي قابل اهميّتند كه هدفي متعالي را دنبال كنند. همچنين داستانهايي كه درونمايه‏هايي بر اساس «اپيكوريسم»(2) و «نيهيليسم»(3) ـ و مكتبهاي از اين نوع ـ دارند در نقد قرآني، فاقد اعتبارند؛ چرا كه توجّه به معاد و هدفمند بودن كلّ اجزاي هستي، از شاخصه‏هاي اصلي درونمايه‏هاي داستاني قرآن است.
نوع روابط علّي و معلولي و نحوه انسجام هر داستان، طرح آن داستان را مشخص مي‏كند.
در داستان آفرينش انسان، سؤال فرشتگان از خداوند، پاسخ خداوند به فرشتگان، آموختن اسماء به آدم، نافرماني ابليس، اغواي آدم و حوّا و خوردن آنها از درخت ممنوعه و فرود آمدنشان از بهشت... همگي اجزايي به هم پيوسته را تشكيل مي‏دهند كه از روابط علّي و معلولي منظّمي برخاسته‏اند و هر چند بستر اتّفاقات داستان، عالم مجرّدات باشد؛ اين انسجام علّي و معلولي، ـ از آنجا كه داستان بايد براي خواننده، قابل درك باشد ـ از بين نمي‏رود. قابيل به خاك سپردن هابيل را خود خودبخود نمي‏آموزد. بلكه كلاغي گره‏گشاي كارش مي‏شود و يونس عليه‏السلام بي‏سبب به كام نهنگ نمي‏افتد و بي‏ذكر تسبيح پروردگار هم رهايي نمي‏يابد... پس اينگونه استنباط مي‏شود كه سنجش انسجام و روابط علّي و معلوليِ وقايع، در انواع داستان، حتّي داستان‏هايي از نوع «سوررئاليست»(4) مي‏تواند از مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن باشد.
در نقد قرآني، داستانهايي كه بر مبناي «پارناسيسم» به وجود مي‏آيند بي‏ارزش و باطلند و تنها داستانهايي قابل اهميّتند كه هدفي متعالي را دنبال كنند. همچنين داستانهايي كه درونمايه‏هايي بر اساس «اپيكوريسم» و «نيهيليسم» ـ و مكتبهاي از اين نوع ـ دارند در نقد قرآني، فاقد اعتبارند؛ چرا كه توجّه به معاد و هدفمند بودن كلّ اجزاي هستي، از شاخصه‏هاي اصلي درونمايه‏هاي داستاني قرآن است.
شخصيت‏پردازي در داستانهاي قرآن، يكي از عناصري است كه تكيه فراوان به آن شده و از جهات مختلف، قابل بررسي است. قهرمان هر يك از داستانهاي قرآن، همواره يكي از انبيا يا پاكان و نيكوكاران بوده‏اند و قطب منفي داستانها، اشقيا و بدكاران. شخصيّت اين افراد نه فقط با توصيف مستقيم، كه بيشتر با بيان گفتگوها و تعامل آنها، توصيف محيط، فضا و موقعيّت به ما شناسانده مي‏شود و به اين نحو، قضاوت نهايي در مورد شخصيتها بيشتر به خود ما واگذار مي‏گردد؛ چنانكه در داستان يوسف عليه‏السلام ، شخصيّت برادرانِ يوسف عليه‏السلام از پسِ گفتگوها، اعمال و حالات آنها نمايان مي‏گردد، بي‏آنكه متن داستان قضاوتهاي صريحي نسبت به آنان كند.
شخصيتهاي داستان، اگر چه انبيا باشند، مانند ساير انسانها در معرض بلا و مصيبت، يأس و نااميدي، غم و ترس و هر آنچه كه اقتضاي انسان بودن است، قرار مي‏گيرند و از اين رو قبول و باور آنها در ذهن خواننده، دشوار نمي‏نمايد. هيچ كدام از شخصيّت‏هاي داستان، بدون داشتن لياقت و سزاواري، مورد لطف حق قرار نمي‏گيرند و ترقّي نمي‏يابند؛ چنانكه پسر نافرمانبُردار نوح عليه‏السلام بواسطه پيوند نَسبي با خاندان نبوّت، نجات نيافت و زن عاصيِ لوط عليه‏السلام از هلاك نرَست.
بسياري از شخصيّتهايي كه در داستانهاي قرآن ذكر آنها رفته است، هر چند نام و نشاني خاص دارند و در مقطع زماني و مكاني خاصّي قرار مي‏گيرند، امّا شخصيتهايي فرافَردي به نظر مي‏رسند، چنانكه فرعون، نمرود، قارون و سامري، تمام افراد شبيه خود را در طول همه ادوار تاريخ، تداعي مي‏كنند.
با دقّت در اين مطالب، مسلّما چشم‏اندازهاي ديگري از مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن نمودار مي‏شود از جمله، ـ سنجش معيارهايي كه از شخصيّتي، قهرمانِ داستان مي‏سازد و او را بعنوان قطب مثبت به خواننده، عرضه و القا مي‏كند.
ـ سنجش‏ميزان موفقيّت‏در شناساندن‏دقيق شخصيتها، بنحوي كه قضاوت نهايي بر عهده خواننده باشد.
ـ برآورد واقع‏نمايي داستان و ميزان ارتباطي كه مي‏تواند با ذهن خواننده برقرار كند.
شخصيتهاي داستان، اگر چه انبيا باشند، مانند ساير انسانها در معرض بلا و مصيبت، يأس و نااميدي، غم و ترس و هر آنچه كه اقتضاي انسان بودن است، قرار مي‏گيرند و از اين رو قبول و باور آنها در ذهن خواننده، دشوار نمي‏نمايد. هيچ كدام از شخصيّت‏هاي داستان، بدون داشتن لياقت و سزاواري، مورد لطف حق قرار نمي‏گيرند و ترقّي نمي‏يابند.
تعيين ميزان موفقيّت نويسنده در آفرينش شخصيّتهاي فرافَردي و به تبع آن درونمايه‏هاي فرامقطعي.
صحنه‏پردازي در داستانهاي قرآن به گونه‏اي ظريف صورت مي‏گيرد، چنانكه فضاي داستان، شخصيّتها و درونمايه به كمك آن بيشتر شناسانده مي‏شوند و با آن تناسب دارند. صحنه سرگرداني موسي عليه‏السلام ، ورودش به وادي مقدّس طُوي، رفتنش به سمت روشنايي و شنيدن نداي روحي ... مانند تصويري شفّاف از ذهن خواننده، عبور مي‏كند و او را به بطن داستان مي‏كشد. و شيوه غيرمستقيم در برخي تصويرسازيها به لطف داستان مي‏افزايد چنانكه در بيان ثروت قارون، ميزان گنجهاي او بيان نمي‏شود بلكه صحنه‏اي از كليدهاي خزائن او كه حتّي بر دوش مردان قدرتمند هم سنگيني مي‏كند به تصوير كشيده مي‏شود.
خيال‏انگيزي در داستانهاي قرآن، از آن نوع خيال‏انگيزيهايي است كه ريشه در حقيقت دارد و اگر خيال خواننده را بر مي‏انگيزد، انگيزشي است كه او را به سوي كشف و شهود در حقيقت سوق مي‏دهد؛ نه به سوي اوهام و خيال پردازيهاي باطل. صحبت سليمان عليه‏السلام با هدهد و مور، فرمانبرداري بادها و ديوها از او و حاضر شدن تخت بلقيس در چشم به هم زدني، از آن نوع حقايق داستاني قرآن است كه خيال خواننده را در حدّي بالا بر مي‏انگيزد و از سويي او را به تأمّلي دقيق در حقيقت وا مي‏دارد. پس مي‏توان نحوه صحنه‏پردازي و ميزان ارتباط و تناسب آن با شخصيتها و درونمايه داستان و همچنين نوع و هدف خيال‏انگيزيهاي داستان را از ديگر مباني دانست كه در نقد قرآني داستان ، مورد توجّه قرار مي‏گيرند.
خيال‏انگيزي در داستانهاي قرآن، از آن نوع خيال‏انگيزيهايي است كه ريشه در حقيقت دارد و اگر خيال خواننده را بر مي‏انگيزد، انگيزشي است كه او را به سوي كشف و شهود در حقيقت سوق مي‏دهد؛ نه به سوي اوهام و خيال پردازيهاي باطل.
و پايان سخن، اين كه: حقيقت و حق‏گرايي مهم‏ترين مبنا و شاخصه‏اي است كه مي‏توان در مباني نقد داستان از ديدگاه قرآن معرّفي كرد و از اين رو، همواره داستاني موفق‏تر خواهد بود كه تمامي عناصر خويش را براي انتقال مضموني متعالي و حقيقت‏گرا به كار گيرد و شيريني شنيدن داستان را با حلاوت كشف و شهود و عبرت و اعتبار بياميزد.

پاورقيها:

(1) پاراناسيسم: هنر براي هنر.
(2) اپيكوريسم: مكتبي كه مبناي آن اصالت لذّت است.
(3) نيهيليسم: يكي از مكاتب پوچ‏گراست.
(4) سوررئاليسم: رؤيايي و خيالي.

مقالات مشابه

مقایسۀ داستانهای چهارگانۀ سورۀ مریم با رویکرد روایت‌‌شناسی

نام نشریهصحیفه مبین

نام نویسندهمحمدرضا حاجی اسماعیلی, مهدی مطیع, اعظم‌السادات حسینی

کارآمدی تفسیر کلامی قصص قرآن در باب امامت

نام نشریهپژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن

نام نویسندهمحسن دیمه کار گراب, علی ملا کاظمی

سالم سازي جامعه از انحرافات اخلاقي در قصص قرآن

نام نشریهمشكوة

نام نویسندهمحمد حسین مردانی نوکنده

بررسی آراء مستشرقان درباره روش داستان‌پردازی در قرآن

نام نشریهقرآن پژوهی خاورشناسان

نام نویسندهسیدمفید حسینی کوهساری, سمیرا حیاتی, عبدالحسین شورچه