فرهنگ اطعام در قرآن

پدیدآورصائب خلیلی

نشریهروزنامه کیهان

تاریخ انتشار1388/01/27

منبع مقاله

share 1263 بازدید
فرهنگ اطعام در قرآن

صائب خليلي

يكي از عادات خوب و پسنديده در جامعه اسلامي، اطعام و دعوت ديگران به غذا در مناسبت هاي مختلف ديني است. هر يك از ما در ماه هاي محرم و صفر و رمضان و حتي در مناسبت هاي ميلاد و جشن و سرور، بر سر سفره اي دعوت شده و يا در روزهاي مختلف سال به ويژه شب هاي جمعه و عصرهاي پنج شنبه دست كم به خرمايي و يا شيريني و نقل و نباتي ميهمان شده ايم. محور اصلي اين نوشتار بررسي اين سنت و فرهنگ در آموزه هاي قرآني است.
نويسنده كوشيده با توجه به آموزه هاي وحياني علل و آثار فردي و اجتماعي و نيز مادي و معنوي اطعام را تحليل و تبيين كند. با هم اين مطلب را از نظر مي گذرانيم.

اطعام در سنت پيشينيان

هر چند كه در آيات مربوط به قرباني كردن فرزندان آدم(ع) سخن از اطعام نيامده ولي به نظر مي رسد كه هدف از قرباني كردن، اطعام ديگران بر سر سفره است تا ديگران ضمن بهره مندي از مواهب و بخشش هاي خداوند به شخص، دور هم گرد آيند و مهر و محبت خويش را نسبت به ديگران نثار كنند. در برخي روايات درباره قرباني فرزندان آدم سخن از سوختن آن به آتش آسماني است كه بيانگر پذيرش و عدم پذيرش آن است.
با اين همه آن چه مي توان در آيات و آموزه هاي قرآني يافت اين است كه سنت اطعام به عنوان بخشي از انفاق در همه اديان و شرايع آسماني وجود داشته است و قرآن در آيات چندي چون آيه 69 سوره هود و نيز 24 تا 27 سوره ذاريات به داستان اطعام ميهمانان از سوي حضرت ابراهيم(ع) اشاره مي كند كه خود بهترين دليل بر وجود اين سنت و فرهنگ نيك و پسنديده در امت ها و شرايع پيشين است.
داستان بازگوكننده اين مطلب است كه آن حضرت(ع) عادت داشت ميهمانان خويش را اطعام دهد و به نيكي از ايشان پذيرايي كند. از اين رو با حضور افراد غريبه در نزديك خانه خويش آنان را به خانه فرا مي خواند و به شتاب گوساله اي را مي كشد و پس از پختن، آن را در نزد ميهمانان مي آورد. هر چند كه ميهمانان وي به جهت آن كه از فرشتگان بودند دست به طعام و خوراك نمي برند و همين موجبات ترس ابراهيم مي شود با اين همه داستان بيانگر اين نكته نيز مي باشد كه آن حضرت عادت داشت حتي از بيگانگان دعوت به غذا كند و آنان را بر سر سفره خويش بنشاند.
براساس روايت تفسيري، عادت آن حضرت(ع) اين بود كه هر مسافري را به خانه خويش مي آورد و يا هر هفته در شب جمعه اي مردماني را اطعام مي داد. اين روش را حضرت لوط(ع) كه تحت تربيت و آموزش هاي او پرورش يافته است نيز انجام مي دهد. از اين رو مسافران آسماني را ميهمانان خانه خويش مي كند و چنان كه از گفته قوم لوط برمي آيد از آن حضرت مي خواهند كه ميهمانان را به ايشان تحويل دهد؛ زيرا وي را از نشست و برخاست با بيگانگان و مسافران باز داشته بودند تا نسبت به آنان رفتار شنيع هم جنس بازي را انجام دهند.
تاكيد قوم لوط بر ترك پذيرايي از بيگانگان و مسافران و بر حذر داشتن از اين كار، خود بهترين دليل بر اين نكته بود كه آن حضرت(ع) نيز همانند حضرت ابراهيم(ع) هر مسافري را به خانه خويش دعوت و به او اطعام مي كرد.
تاكيد بر مسافران از آن رو بود كه مسافران همواره در مسافرت با مشكلات بي شماري مواجه مي شدند از جمله راهزنان و دزداني كه مال و اموال ايشان را مي ربايند و يا با كمبود آذوقه و مال مواجه مي شوند و در تنگنا قرار مي گيرند. از اين رو كمك به ايشان امري لازم و ضروري مي شود و حتي در احكام اسلام قسمتي از خمس و زكات واجب براي آنان به عنوان ابناي سبيل (يعني مسافران) قرار داده شده است. هر چند كه برخي، آن را به در راه ماندگان تفسير و تعبير كرده اند ولي به نظر مي رسد كه منظور همه مسافران هستند و اختصاصي به در راه ماندگان ندارد.
هر مسافري مي بايست از سوي اهالي منطقه و شهر مورد تكريم و احترام قرار گيرد و از سوي اهالي پذيرايي شود. بر اين اساس در برخي از زمان ها از سوي دولت هاي اسلامي در هر منطقه اي مكاني براي پذيرايي مسافران وجود داشت كه هر مسافري به اختيار خود مي توانست بدان جا رجوع كند و از امكانات آن بهره برد.
حضرت ابراهيم(ع) نخستين كسي است كه اطعام از گوشت قرباني را به طور رسمي- چنان كه قرآن گزارش مي كند- انجام داده است. اين مسئله بعدها به عنوان يك سنت پسنديده و نيك اسلام واجب شد و هر كسي كه در حج قرباني مي كرد لازم بود گوشت قرباني را دست كم مقداري از آن را به شكل اطعام به ديگران بخوراند.
به نظر مي رسد كه دادن گوشت خام به ديگران مصداق اطعام نباشد و لازم است آن را پخته و به شكل آماده به ديگران بدهد و از آنان پذيرايي كند. اين سنت در برخي از مناطق ايران هنوز اجرا مي شود و مردم گوشت قرباني را به شكل آب گوشت و يا قيمه و مانند آن پخته و از مردم پذيرايي مي كنند.
خداوند در آيه 28 سوره حج فرمان مي دهد كه از فقير بي نوا با گوشت قرباني پذيرايي و اطعام شود. اين آيه از مردم مي خواهد تا اطعام فقيران بي نوا از گوشت قرباني را به عنوان يكي از منافع حج برشمارند و آن را بزرگ دانند.
لزوم اطعام و پذيرايي نيازمندان و بينوايان از گوشت قرباني در آيه 36 سوره حج نيز تاكيد شده كه خود بيانگر اهميت و ارزش آن در اسلام است.

سنت و سيره اهل بيت(ع)

قرآن گزارش مي كند كه اهل بيت عصمت و طهارت(ع) نيز همانند جد بزرگوار خويش حضرت ابراهيم(ع) همواره در اطعام و پذيرايي از ديگران پيشتاز بوده اند. در روايات بسياري است كه حضرت پيامبر(ص) همواره كسي را بر سر سفره ميهمان مي كرد و حتي برخي از اصحاب و ياران وي چون ابوهريره براي بهره مندي از اطعام خانه پيامبر(ص) در مسير مسجد تا خانه از وي پرسش مي كرد. آنان نه تنها همواره در سر سفره آن حضرت مي نشستند بلكه گاه مدتي پيش از غذا و يا پس از آن در خانه آن حضرت مي نشستند كه موجبات اذيت و آزار حضرت و خانواده را فراهم مي آوردند ولي آن حضرت به سبب كرامت و بزرگواري و حياي بسيار در اين باره سكوت مي كرد كه خداوند مردم را از اين عمل نهي كرده و فرموده خداوند از بيان حق حيا نمي كند. اگر ميهمان خانه آن حضرت شديد پس از غذا برخيزيد و از سخن گفتن خودداري كنيد.
خداوند در سوره انسان (دهر) به سيره و سنت اهل بيت(ع) اشاره مي كند و بيان مي دارد كه آن حضرات براي خشنودي خدا به مسكين و يتيم و اسير كافر اطعام كرده و از غذاي خويش گذشته و به سير كردن آنان پرداختند. (انسان آيات 5 تا 8)
آن چه در اطعام آنان مورد توجه قرآن قرار گرفته آن است كه اهل بيت(ع) نه براي پاداش و يا تعريف و تمجيد و امور ديگر بلكه تنها براي رضا و خشنودي خدا از غذايي كه مورد نياز خود آنان بوده گذشته و آن را به افراد نيازمندي كه در ميان آن كافر اسيري نيز بوده است داده اند.
خداوند در بيان نياز شديد آن حضرات به اين غذايي كه اطعام كرده بودند واژه «علي حبه» را به كار مي برد كه بيانگر علاقه و محبت واقعي آنان و نياز شديد ايشان به غذايي بوده است كه در راه خدا و وجه الله اطعام كرده بودند.
در خبر آمده است كه امام حسن(ع) و امام حسين(ع) بيمار شدند و علي(ع) و فاطمه زهرا(س) و كنيز ايشان فضه، نذر كردند كه در صورت شفا و درمان آنان، سه روز روزه بگيرند. پس از شفاي آن حضرات، آنان براي عمل به نذر خويش سه روز را روزه مي گيرند و در هنگام افطار در هر يك از اين سه شب، افطاري خويش را به نيازمندان اهدا مي كنند. به اين صورت كه يك روز، غذاي خويش را به مسكين و روز ديگر به يتيم و روز سوم به اسير كافري مي بخشند كه در جنگ اسير شده بود. (كشاف، زمخشري از اهل سنت و مجمع البيان شيخ طبرسي و نورالثقلين در ذيل آيات5تا8)
اين مطلبي است كه بزرگان اهل تفسير و روايت در كتب تفسيري و روايي خويش از اهل سنت و شيعه آورده اند و گفته اند كه شأن نزول اين سوره عمل اهل بيت(ع) يعني امام علي(ع) و فاطمه(س) و حسنين(ع) بوده است كه خداوند ايشان را به سبب اين عمل و اعمال نيك و پسنديده ديگر كساني دانسته است كه در مقام ابرار قرار گرفته اند.

اطعام، سنت و سيره اصحاب يمين

هركسي مي كوشد تا در جرگه اصحاب يمين قرار گيرد؛ زيرا دست يابي به مقام سابقون به علل چندي- كه لازم نيست در اين جا از آن بحث شود- از دسترس بسياري بيرون است.
اصحاب يمين داراي مقامي بلند هستند و در قرآن براي آنان مقامات و بهره مندي هاي بهشتي خاصي بيان شده است.
كسي كه بخواهد به مقام اصحاب يمين برسد و از آثار و بركات اين مقام بهره مند شود بايد روش و سيره ايشان در دنيا را در پيش گيرد. يكي از روشهاي آنان چنان كه در آيات 14 تا 18 سوره بلد بيان شده به يتيمان خويشاوند و خاك نشينان بي نوا در روزهاي سختي و قحطي است.
به سخن ديگر اگر كسي مي خواهد در مقام بهشتيان و اصحاب يمين قرار گيرد مي بايست به يتيمان پيرامون خويش توجه خاصي مبذول دارد و آنان را به خانه و سر سفره خويش بياورد و با آنان به خوردن مشغول شود. پذيرايي از يتيمان خويشاوند امري است كه در بهشت را به سوي فرد مي گشايد.
بسياري از مردم به يتيمان خويشاوند بي توجه هستند و گمان مي كنند كه تنها كمك مالي كفايت مي كند درحالي خداوند تأكيد بر اطعام ايشان و پذيرايي از آنان دارد؛ زيرا قرار دادن يتيم در كنار خود بر سر سفره موجب مي شود تا آنها كمبود محبت را احساس نكرده و از فقدان پدر و مادر در رنج نيافتند. از اين رو از مردم خواسته شده آن يتيمان را اطعام كرده و در سر سفره خويش پذيرايي كنند تا احسان را نسبت به آنها كامل گردانند.
كسي كه مي خواهد اهل بهشت و از اصحاب آن قرار گيرد مي بايست اين راه و رويه را در پيش گيرد.
از ديگر كساني كه بايد مورد توجه ويژه قرار گيرند مساكين (خاك نشينان) بي نوا و فقيري هستند كه در بيغوله ها و حلبي آبادها زندگي مي كنند. كسي كه مي خواهد اهل بهشت و اصحاب يمين باشد مي بايست به اين جماعت به ويژه در روزهاي سخت قحطي و خشكسالي و تنگدستي كمك كند. از اين رو دعوت آنها برسر سفره اطعام مي تواند افزون بر سيره كردن آنان در جلب محبت و مهر ايشان مؤثر باشد.

اهميت اطعام يتيمان

خداوند در آيات 11 تا 15 سوره بلد اطعام يتيمان را سبب رهايي از هواي نفس و وسوسه هاي شيطاني برمي شمارد و قرار گرفتن در زمره اصحاب يمين و اهل بهشت را از آثار اطعام آنها مي داند. از نظر قرآن اين گونه اطعام تنها از كساني برمي آيد كه به خداوند ايمان واقعي داشته باشند و خود را در برابر او فروتن شمارند و نشستن در جمع فقيران و يتيمان و بر سر يك سفره را ننگ و عار نشمرند.
در سيره امام سجاد(ع) و ديگران امامان همام(ع) داستان هاي بسياري از هم نشيني و هم سفره شدن آنان با بينوايان و يتيمان و بردگان بيان شده است. در روايت است كه امام سجاد(ع) حتي با جذاميان بر سر يك سفره مي نشست و با بردگان غذا مي خورد. اين روش بر معاويه و بني اميه دشوار بود كه با موالي و بردگان و طبقات پايين جامعه به ويژه غير عرب نشست و برخاست كنند و با ايشان هم سفره شوند.

وظيفه توانگران در قبال مسكينان

از نظر قرآن اطعام به مسكين از صفات انسان هايي است كه با يمن و بركت هستند؛ زيرا يكي از معاني اصحاب يمين عبارتست از كساني كه از بركت و يمن برخوردارند و اگر كسي بخواهد در مال و غذا و ثروت وي بركت راه يابد بهتر است كه مسكين و يتيمان را بر سر سفره خويش قرار دهد كه عامل ثروت و بركت است. (بلد آيات 14 تا 18)
از نظر قرآن اطعان مسكينان و يتيمان حقي بر عهده توانمندان است از اين رو خداوند ضمن سرزنش مي فرمايد: لايحض علي طعام المسكين. (حاقه آي 34 و نيز آيات 40 تا 44 مدثر و نيز 18 سوريه فجر و 3 سوره ماعون)
دراين آيات سخن از مسكين است كه هركسي كه مسكين نباشد دارا و سرمايه دار شمرده مي شود هرچند كه داراي ثروت و سرمايه فراوان نباشد. بنابراين هركسي كه چيزي در اختيار دارد مي بايست به نسبت دارايي و ثروت خويش اطعام كند.
توبيخ گروهي از اهل دوزخ از سوي خداوند به دليل اين كه جرم عدم اطعام مسكينان را مرتكب شده اند بيانگر آن است كه هر شخص دارا ولو اندكي توانمند باشد هر توانمندي مي بايست به ميزان توانايي خويش مسكيني را اطعام دهد و او را بر سر سفره غذا بخواند و لقمه اي در كف وي نهد. اضافه كردن طعام به مسكين خود بيانگر اين نكته است كه اين طعام حق مسكين و برعهده توانمند است.

مناسبتهاي اطعام

اين اطعام به مناسبت هاي مختلف از قبيل شادي و غم و رفع بيماري و رهايي از گرفتاري و شفايابي مي تواند انجام پذيرد. در روايات است كه به هر مناسبي مي توان اطعام داد و وليمه اي بر پا كرد و مردماني را بر سر سفره غذا خواند.
پيامبر(ص) چنان كه آيه 53 سوره احزاب بيان مي كند براي ازدواجش با زينب به مومنان وليمه و اطعام داد. (مجمع البيان ذيل آيه)
براي كفاره برخي از گناهان نيز اطعام و دعوت ديگران به غذا قرار داده شده است تا به گونه اي ديگران را در نعمت هاي خداداد شريك كند و تنبيه مي شود كه هرگونه دوري از خدا و ارتكاب گناه تنها با رضايت مردم و مومنان شدني است. (مائده آيه 89 و نيز 95 و مجادله آيات 3 و 4 و بقره آيات 183 و 184)
خداوند در آيه 40 و 48 سوره مدثر هرگونه ترك اطعام مستمندان و نيازمندان را از اسباب گرفتار شدن به دوزخ برمي شمارد و اين كه اشخاصي كه از اطعام و ميهمان كردن نيازمندان خودداري ورزند از شفاعت شفاعت كنندگان نيز بهره خواهند شد. (همان)
خداوند حتي كساني را كه ديگران را به اطعام دادن تشويق نمي كند سرزنش مي كند تا چه رسد كه شخص خود اقدام به اطعام نكند و يا حتي از آن باز دارد. (حاقه آيات 25 و 35)
به هرحال كسي كه بخواهد از عنايت خاص خداوند در دنيا و آخرت برخوردار گردد و از مقام ابرار و يا اصحاب يمين در بهشت برخوردار شود مي بايست اطعام را مورد توجه قرار داده و آن را سيره و روش زندگي خويش گرداند.
بسياري از نعمت هاي الهي با اطعام و توجه به ديگران به ويژه نيازمندان و يتيمان و مسافران بدست مي آيد. بهره مندي از نعمت هاي بهشتي و عبور از صراط و برخورداري از لقاي الهي نيز از اين راه فراهم مي شود. آيات پيش گفته در سوره انسان و حاقه و مدثر به اين آثار و پيامدها اشاره كرده اند كه تدبر در آنها مي تواند انگيزه اي براي عمل به اطعام و افزايش فرهنگ اطعام در مناسبت هاي مختلف و متعدد شود تا هم انفاقي انجام شود و هم محبت و مهري جلب گردد.

مقالات مشابه

معناشناسی احسان در قرآن

نام نشریهپژوهشنامه معارف قرآنی

نام نویسندهعلیرضا دهقان‌پور, ژیلا بخشی

احسان و انفاق از منظر آیات و روایات

نام نشریهمجله کیهان فرهنگی

نام نویسندهمحمدحسین مردانی نوکنده

اطعام

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمد خراسانی

احسان

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی اسدی

نيكوكارى در آموزه هاى قرآنى

نام نشریهروزنامه کیهان

نام نویسندهخلیل جواهری

آثار نيكوكاري در قرآن

نام نشریهروزنامه کیهان

نام نویسندهمحمد آصف عطایی

نيكوكاري، بستر همگرايي

نام نویسندهخلیل منصوری