پيدايش علم تجويد و كتابشناسي آن

پدیدآورغانم قدُوری حمدحسین علی نقیان

تاریخ انتشار1388/11/21

منبع مقاله

share 1340 بازدید
پيدايش علم تجويد و كتابشناسي آن

دكتر غانم قدُّوري حمد - حسين علينقيان

اصطلاح تجويد، به معني علمي كه به بررسي مخارج حروف و صفات آنها و احكام حاصل شده از تركيب حروف در كلام منطوق/ گفتاري، بپردازد جز در حدود قرن چهارم هجري شناخته نشده؛ همچنين هيچ كتابي در اين علم [به طور مستقل] قبل از اين قرن شناخته نشده است. در نتيجه علم تجويد به عنوان علمي مستقل از ديگر علوم قرآني و علوم عربيت، بيش از دو قرن از زمان پيدايش آنها، تأخير داشته است.
در برخي منابع متأخر آمده است، كه صحابي معروف، عبداللّه‌بن مسعود ـ‌رضي الله عنه‌ـ گفته است: «جوّدوا القرآن…»1. برخي از متأخران به اين نقل استناد كرده‌اند و منشأ علم تجويد را به عصر صحابه نسبت داده‌اند و گفته‌اند: دراين نوع از تحقيقات، مواد كافي‌اي كه مراحل تطور علم تجويد را بررسي كند و مراحلي را كه اين علم پيموده تا علمي مستقل به نام تجويد بوجود آمده، در دست نداريم. و همه آنچه از مراحل اوّليه اين علم شناخته شده، اين است كه اوّلين شخصي كه اين كلمه [جوّدوا] را در معني متداول آن به كار بُرد، ابن‌مسعود صحابي بوده كه به مسلمانان سفارش كرده كه (قرآن را نيكو بخوانيد و آن را به نيكوترين اصوات زينت دهيد)… لذا چنين به نظر مي‌رسد كه خاستگاه علم تجويد، به جهت پاسخ به دعوت ابن‌مسعود و به دنبال آن كوشش براي ضابطه‌مند كردن اصول تلاوت [قرآن كريم] بوده است.2
هنگامي‌كه اين روايت را در منابع قديمي بررسي كردم، ديدم كه اين روايت به شكل ديگري و به نحوي كه با آن روايت اولي سازگاري ندارد آمده است. در اين روايت كلمه? جرّدوا به جاي جوّدوا آمده است3 و لذا به نظر من روايت مذكور ترجيحاً در مصادر متأخر تصحيف شده است، چرا كه متن آن به وسيله اسنادي كه به اسانيد مصادر قديمي متصل است، نقل شده و آنگاه، متن، در يك حرف اختلاف دارد.4 و اين روايت ـ‌اصلاً‌ـ به موضوع زيادات در كتابت قرآن به شيوه‌ي پنج پنج، ده ده و اسامي سوره‌ها و مانند آن، مرتبط است.5
در قرآن كريم از ماده‌ي (ج و د)، چيزي كه در وصف قرائت باشد نيامده است. و من نيز در المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوي ـ‌كه بر 9 كتاب حديث در آن اعتماد شده‌‌ـ چيزي از آن ماده [در آن معنا] نيافتم.6 بنابراين مي‌توان نتيجه گرفت كه كلمه‌ي تجويد در عصر نبوي به معنايي كه بعدها دلالت يافت، مستعمل نبوده است.
كلمات ديگري در عصر پيامبر(ص) و اصحاب ايشان به معني كلمه تجويد متداول بوده مثل: ترتيل، تحسين، تزيين و تحبير، كه اين واژگان درباره‌ي قرائتي بوده كه ويژگيها و صفات گفتار عربي فصيح را رعايت كند و قرائتي كه خوشخواني و ادا در آن رعايت شود.7 در قرآن كريم از اين چهار كلمه نيز فقط ترتيل آمده است. 8
البته اين مطلب بدين معنا نيست كه مفردات ماده‌ي (ج و د) در زبان عربي متداول نبوده، چه تعدادي از كلمات مشتق از اين ماده را مي‌توانيم مشاهده كنيم مثل: الجيد نقيض الرديء؛ جادالشيء جوُدة، و جَودة اي صار جيداً؛ اجاداتي بالجيّد من القول و الفعل؛ رجل جواد سخي؛ جاد الفرس فهو جواد….9
تجويد، مصدر جوّدت الشيء است. داني گفته است: و معناه انتهاء الغاية في اتقانه و بلوغ النهاية في تحسينه.10
قديمي‌ترين متني كه در آن كلمه‌ي تجويد، در معنايي نزديك به معني اصطلاحي آن آمده، بنا‌بر مصادري كه به آنها آگاهي يافتم، قول ابن‌مجاهد (ت 324 هـ) مؤلف كتاب السبعة في القراءات است. داني نوشته:
حدثني الحسين بن شاكر المسمار، قال: حدثنا احمد بن نصر، قال: سمعت ابن مجاهد يقول: اللحنُ في القرآن لحنان: جليّ? و خفيّ?؛ فالجلي لحنُ الأعراب و الخفي ترك اعطاء الحرفِ حقَّه من تجويد لفظه.11
احمد بن ابو‌عمر (م بعد از 500 هـ) روايت را بدين صورت آورده:
… و الخفي ترك اعطاء الحروف حقها من تجويد لفظها بلا زيادة فيها و لا نقصان.12
زماني كه تجويد به معناي اصطلاحي آن به‌كار رفت وقتي بود كه اوّلين تأليف مستقل در علم تجويد نگاشته شد. ابن جزري در شرح حال ابو مزاحم موسي‌بن عبيد الله بن يحيي خاقاني بغدادي (م 325 هـ)، نوشته:
تا بدان جا كه مي‌دانم او اول كسي است كه در تجويد، كتاب نوشت و قصيده‌ي رائيه او مشهور بوده و آنرا حافظ ابو عمرو شرح كرده است….13
كتابي كه ابن‌جزري در آنجا به‌عنوان اوّلين تأليف در تجويد از آن ياد كرده، قصيده? رائيه ابو‌مزاحم خاقاني، مشهور به قصيده‌ي خاقانيه است كه در مطلع آن چنين آمده:
اقول مقالاً معجباً لأولي الحجر و لا فخر، انّ الفخر يد عوالي الكبرِ
تعداد ابيات قصيده به 51 بيت مي‌رسد و ابو‌مزاحم در آن ابيات، موضوعاتي را كه بعدها، جزئي از علم تجويد شده، مطرح كرده است.
تأثير اين قصيده در كوشش علاقه‌مندان به علم تجويد همواره آشكار بوده است، در اين بين برخي از قصيده اقتباس كرده و به ابيات آن استشهاد كرده‌اند، برخي در تعارض با آن در‌آمده و برخي نيز در شرح و توضيح آن اقدام كرده‌اند.14 با اينكه قصيده‌ي خاقانيه اولين تصنيفِ مستقل است كه در علم تجويد ظهور كرده اما ابو مزاحم‌[سراينده? قصيده] در آن، واژه‌ي تجويد را به كار نبرده است و هيچ واژه‌اي كه از جهت ريشه با آن مشترك باشد نيز در آن نياورده، بلكه به جاي آن كلمه‌ي (حُسن) و مشتقات آن را آورده است.
در صدر بيت پنجم گفته: أيا قاريء القرآن أحسن اداءه و در صدر بيت هفتم آورده: فقد قلت في حسن الاداء قصيدةً
عدم به كار‌گيري كلمه‌ي تجويد در قصيده‌ي ابو‌مزاحم بدين معناست كه اين اصطلاح ـ‌عليرغم ظهورش‌ـ در آن زمان، مشهور و رايج نبوده است، ولي معاصر وي ابن‌مجاهد در متني كه نقل كرديم آنرا استعمال كرده است.
اولين كسي كه بعد از ابن مجاهد اصطلاح تجويد را به كار بُرده، ابوالحسن علي‌بن جعفر سعيدي (م حدود 410 هـ) بوده،15 كه در آغاز كتابش (التنبيه علي اللحن الجلي و اللحن الخفي) آورده:
سألتني… ان اُصنف لك نُبذاً من تجويد اللفظ بالقرآن
و در جاي ديگر گفته:
ويُؤمر القاري بتجويد الضاد من «الضالين» و غيرها16.
و بعد از عصر سعيدي، اصطلاح تجويد به‌طور وسيع شيوع پيدا كرد.17
اگر چنانچه با نظر ابن‌جزري مبني بر اينكه قصيده‌ي خاقانيه اولين تأليف در علم تجويد بوده، موافقت نماييم، پس در اين صورت، يك قرن بين تاريخ سُرايش قصيده و تاريخ ظهور كتاب سعيدي (التنبيه علي اللحن الجلي و اللحن الخفي) ـ‌كه بعد از قصيده‌ي خاقانيه قديمي‌ترين كتاب معروف در علم تجويد و اولين تأليف مستقل در آن علم به شمار مي‌رود‌ـ فاصله است.
هنگامي‌كه به كتاب الفهرستِ ابن نديم (م 385 هـ) مراجعه كردم، كتابي با عنوان تجويد و يا موضوع تجويد، نيافتم. عليرغم اينكه ابن‌نديم در فنِ سوم از مقاله‌ي اولِ كتاب، صدها تأليف در علوم قرآن را بر شمرده است.18 اين مي‌رساند كه علم تجويد در قرن چهارم هجري هنوز گام‌هاي آغازين خود را مي‌پيموده و كتاب‌هايش در زماني كه ابن‌نديم، الفهرست را به سال 377‌هـ مي‌نگاشته، مشهور نبوده است.19 لذا تاريخ علم تجويد در قرن چهارم، از متون جديدي كه بيانگرِ دقيقِ نشأت اين علم بوده باشد خالي ماند.20
وقتي گامي به جلو نهيم و وارد قرن پنجم هجري شويم، ملاحظه مي‌كنيم كه مؤلفاتِ تجويدي، يكي پس از ديگري به منصه ظهور مي‌رسند؛ تا بدانجا كه معظم تأليفات علم تجويد را در همين قرن مي‌يابيم.
پس از كتاب «التنبيه علي اللحن الجلي و اللحن الخفيِ» سعيدي، كه در پايان قرن چهارم يا اوايل سال‌هاي قرن پنجم نگاشته شد، در علم تجويد دو كتاب بزرگ در اندلس نگارش يافت: يكي «الرعايه» از مكي‌بن ابي‌طالب قيسي (ت 437‌هـ) و ديگري «التحديد» اثر ابو عمرو عثمان‌بن سعيد داني (ت 444‌هـ).
از آنچه در مقدمه‌ي كتاب الرعايه بدان اشارت شده، در‌مي‌يابيم كه تاريخ حقيقي ظهور تأليفاتِ تجويدي همان قرن پنجم هجري است. مكي آورده:
وما علمت ان احداً من المتقدمين سبقني الي تأليف مثل هذا الكتاب، ولا الي جمع مثل ما جمعت فيه من صفات الحروف والقابها ولا ما أتبعت فيه كل حرف منها من الفاظ كتاب اللّه تعالي، والتنبيه علي تجويد لفظه، والتحفظ به عند تلاوته….21
در مقدمه‌‌ي كتاب التحديدِ داني نيز همان نتيجه‌اي كه از قول قبلي مكي يعني عدم وجود كتاب‌هاي تجويد در آن زمان حاصل شد، برداشت مي‌شود.22
اگر بتوانيم بر اساس متني كه قبلاً نقل كرديم بگوييم مكّي، كتابِ الرعايه را به سال 420 هـ تحرير كرده ولي با قاطعيّت نمي‌توان گفت كه داني كتاب التحديد را در چه سالي نگاشته است، همان‌گونه كه نمي‌دانيم آيا قبل از كتابِ الرعايه آنرا نوشته يا بعد از آن؟23
ولي به هر حال، پيدايش علم تجويد را مي‌بايست با ظهور قصيده‌ي ابو‌مزاحم خاقاني مرتبط دانست و اينكه اولين نگارش‌هاي اين علم با كتاب «التنبيه علي اللحن الجلي و اللحن الخفيِ» سعيدي و «الرعايه» مكي و «التحديدِ» داني شروع شده و آنگاه تأليفات، به‌طور پيوسته تا عصر كنوني ادامه يافته است.
ارتباط منشأ علم تجويد با تأليفات ياد شده، بدين معناست كه علم تجويد به شكل متمايز و مستقل [از ديگر علوم] نسبت به ظهور بسياري از علوم قرآني و علوم عربيّت، با تأخير و افزون بر دو قرن پس از آنها پيدايش يافته است، و نيز نشانگر آنست كه كوشش علماي عربيّت از نحويان، لغويان و علماي قراءات متوجه همان وظيفه‌اي بوده كه علم تجويد پس از ظهورِ [مستقل‌اش] عهده‌دار آن شد. يعني تعليم اصولِ گفتارِ صحيح براي گويندگان عربي و دور داشتن آنها از انحراف در توليد و آواهاي عربي.
تلاش و كوشش لغويان و نحويان در بررسي و تحقيق اصوات‌/ آواهاي عربي تا اواخر قرن چهارم هجري در آثار اين افراد خلاصه شده است:
خليل‌بن احمد (ت 170هـ) در مقدمه‌ي كتاب العين، درباره‌ي مخارج حروف و صفات آن24؛ سيبويه (ابو بشر عمرو‌بن عثمان ت 180 هـ) در الكتاب، به ويژه در باب ادغام25؛ مبرّد (ابو‌عباس محمد بن يزيد ت 285هـ) در كتاب المقتضب در ابواب ادغام26؛ ابن‌دريد (ابوبكر محمد‌بن حسن ت 321‌هـ) در مقدمه‌ي جمهرة اللغة27؛ زجاجي (ابوالقاسم عبد‌رحمن‌بن اسحاق ت 337 هـ) در آخر كتاب الجمل پيرامون ادغام28؛ ازهري (ابو‌منصور محمد‌بن احمد ت 370‌هـ) درمقدمه‌ي تهذيب اللغة29 و در آخر، ابن‌جني (ابو‌فتح عثمان ت 392‌هـ) در سرّ صناعة الإعراب.30 به اضافه‌ي آنچه كه به طور پراكنده در برخي كتابها در اين دوره آمده است.31
اما از كتب قديمي قراءات، كه به قرن دوم و سوم هجري بر‌مي‌گردد چيز قابل ذكري به ما نرسيده است.32 قديمي‌ترين كتابي كه از قراءات به ما رسيده كتاب «السبعة في القراءات» اثر ابوبكر احمد‌بن موسي‌بن عباس‌بن مجاهد بغدادي (ت 324‌هـ) است، كه دكتر شوقي ضيف آن را تحقيق و تصحيح كرده است. در اين كتاب، ابواب مستقلي كه موضوع اصوات عربي را مورد بررسي قرار دهد، وجود ندارد بلكه نكات آوايي در اثناي كتاب به‌گونه پراكنده آمده است.
دانشمندان تجويد از تأليفات نحويان، لغويان و علماي قرائت، به استخراج نكات آوايي [تجويدي] پرداختند و از آنها علم جديدي پي‌ريزي كرده و نام تجويد را براي آن بر‌گزيدند و تحقيقات آوايي خود را با استناد به همان دست‌مايه، ادامه دادند و نتيجه تلاش‌هاي علمي خود را بدان افزون كردند تا به آنجا كه علم تجويد به دليل پيشرفت در تحقيقات آوا‌شناختي، منزلتي رفيع يافته است.
به‌رغم استناد و تكيه دانشمندان تجويدي بر جهود علماي زبانشناسِ عربي و علماي قراءات، كاري كه آنها ارائه دادند متمايز بود، به نحوي كه نمي‌توان آن را جزئي از تلاش آنها [زبان‌شناسان] قلمداد كرد. بلكه تلاش آن‌ها مبدّل به يك كار بزرگ علمي در زمينه آوا‌شناسي گرديد.
دانشمندان زبان‌شناس، موضوع اصوات را در چارچوب علم صرف مورد بررسي قرار دادند ولي علماي تجويدي فراتر از آنها بدين موضوع پرداختند و اصوات زبان را با نگاهي جامع‌تر مورد بررسي و كنكاش قرار دادند. اما علماي قرائت، كارشان روايت نص قرآن كريم و ضبط حروف آن بر اساس نقلِ طبقاتِ علماي قرائت تا صحابه رضوان الله عليهم ـ‌كه از پيامبر‌(ص) قرآن را فرا‌گرفته بودند‌‌ـ بود.
كتاب‌هايي را كه قرّاء در وصف قراءات قرآني تأليف كرده‌اند، نمي‌توان سرآغاز انجام تأليفات تجويدي قلمداد كرد. زيرا علم قرائت و علم تجويد گرچه مرتبط با الفاظ قرآن است امّا در موضوع و روش با هم تفاوت دارند.
از حيث موضوع، علم تجويد به آن اندازه كه به «تحقيقِ» لفظ و «نيكو ادا كردنِ » آن ـ‌كه در بين اكثر قراء اختلافي در آن نيست‌‌ـ توجه دارد، به اختلاف راويان نمي‌پردازد. اما از حيث منهج و روش بايد گفت كه كتاب‌هاي قراءات، روايي هستند ولي كتب تجويد كتبي درايي بوده و مبتني بر توانايي دانشمند در تحليل و توصيف اصواتِ زبان‌اند. اين موضوع از برخي متوني كه در كتاب «الرعايه» مكي آمده، تبيين شده است.33
محمد مرعشي (ملقّب به ساجقلي زاده ت 1150هـ) اين بحث را از كتاب الرعايه تلخيص كرده و نوشته است:
اگر چنانچه گفته شود فرق بين علم تجويد و قراءات چيست؟ خواهم گفت: علم قراءات علمي است كه در آن اختلاف ائمه? شهرها در نظم قرآن ـ‌در ذات حروف يا صفات آنها‌ـ شناخته مي‌شود، اگر چنانچه در اين علم درباره? ماهيت صفات حروف بحثي به ميان آمد، در حقيقت تتميم مبحث است چرا كه مقصود در اين علم بيان اين مطلب نيست، اما مقصودِ علم تجويد، شناخت ويژگي‌هاي ماهوي صفات حروف است چنانچه از اختلاف ائمه [قراءات] چيزي در آن آمده، در حقيقت تتميم بحث است و اين مطلب در كتاب الرعايه نيز آمده است.34
مرعشي همچنين در كتاب «ترتيب العلوم» درباره‌ي اين موضوع بحث كرده و نوشته:
بدان كه علم قرائت با تجويد متفاوت است چه مقصود از علم تجويد، شناخت حقايق صفات حروف بدون در نظر گرفتن اختلاف در آن است. به‌عنوان مثال در علم تجويد گفته مي‌شود كه حقيقت تفخيم چنين است و حقيقت ترقيق، چنان. و در علم قرائت گفته مي‌شود فلان كس آن حرف را تفخيم كرده و بهمان آنرا ترقيق كرده، در اين صورت اين گفته كه علم قرائت متضمن مباحث مربوط به صفات حروف يعني، ادغام، اظهار، مد، قصر، تفخيم و ترقيق است بي‌اساس تلقي مي‌شود، چه اينها همه مباحث علم تجويد به‌شمار مي‌روند.35
تأخير در نگارش تأليفات در علم تجويد بدين معنانيست كه قرّاء، قبل از آن قرآن را خارج از اصول تجويدي تلاوت مي‌كردند و علماي تجويد، اين اصول را بدعت نهاده و خلق كردند. بلكه واقعيت اينست كه قراء قرآن از عصر صحابه تا عصر ظهورِ مؤلفاتِ تجويدي، توجه شديدي به تجويد الفاظ و اعطاي حق حروف مي‌كردند و در اين كار بر روايات مؤكد و اصول ملتزم أعراب در توليد حروف، استناد مي‌كردند.
اصول و قواعد علم تجويد در كلام عربي قبلاً موجود بوده و قراء در قرائت و اقراء بر آن تكيه داشته‌اند اگر‌چه تا آن زمان تدوين نيافته بود؛ واين موضوع به مانند وضعيت قواعد صرف و نحو است كه علماي عربيت اين قواعد را در زماني متأخر، استنباط و استخراج كردند. پس علم تجويد كه نظام آوايي زبان را مورد بررسي قرار مي‌دهد، موضوعش تحليل و توصيف آن نظام و استخراج پديده‌هاي آوايي و وضع قواعدي است كه فرا‌گيرنده را به فرا‌گيري و اتقان در آن، به هنگام به كار‌گيري زبان ياري خواهد داد.
علماي تجويد در اين عرصه، به شيوه علماي گذشته عربيت عمل كرده‌اند. نحوه‌ي قرائت قرآن در مرحله‌ي قبل از پيدايش و نگارش كتب تجويد، از گفته‌‌ي مرعشي روشن مي‌شود، وي نوشته است:
تجويد قرآن را دانش‌پژوه از طريق مشافهه (دهان به دهان) با استاد تجويد فرا مي‌گيرد، بدون اينكه شناختي به مسائل اين علم داشته باشد، مشافهه، عمدتاً ملاك فرا‌گيري است ولي با وجود علم تجويد، فرا‌گيري به وسيله مشافهه آسان شده و مهارت افزايش مي‌يابد و فرا‌گيرنده را از در‌افتادن در شك و تحريف محفوظ مي‌دارد.36
بدين‌ترتيب مسلمانان، نسل اندر نسل، تجويد قرآن را از زمان صحابه تا پيدايش مؤلفاتِ تجويدي به روش مشافهه رعايت مي‌كردند و مشافهه و فرا‌گيري از استاد زبر‌دست، اساس و پايه? قرائت قرآن و اتقان حروف و الفاظ آن بوده است.

معرفي مشهور‌ترين كتب تجويدي

[از آغاز تا پايان قرن سيزده هجري]

روند تأليف در علم تجويد از زمان ظهور اولين مؤلفات آن در قرن چهارم هجري تا زمان حاضر پيوسته ادامه يافته است. اين پديده‌اي است كه ميزان ارتباط مسلمانان با قرآن عظيم و حرص آنها بر تجويد و اداي درست الفاظ قرآن را نشان مي‌دهد. اين حركت، تدوينِ دهها كتاب را طي قرون متمادي در پي داشت، به نحوي كه به نظر مي‌رسد تهيه ليستي كامل از اين كتابها امروز براي محققان امري دشوار باشد. مراجع قديمي كه ويژه علوم و كتاب‌هاي قرآني نگارش يافته‌اند، تعداد اندكي از اين كتابها را گزارش كرده‌اند. سيوطي در الاتقان في علوم القرآن، درباره‌ي اين موضوع فراتر از يك سطر، ذكري به ميان نياورده و گفته:
از علوم مهم، يكي تجويد القرآن است كه افراد زيادي، تصنيفاتِ جداگانه‌اي در آن داشته‌اند از آنهايند: داني و غيره.37
آنچه حاجي خليفه در كشف‌الظنون پيرامون علم تجويد بيان داشته با آنچه ما درباره‌ي كتاب‌هاي تجويدي مي‌شناسيم، چيز بسيار سهل و پيش پا‌افتاده‌ايست. او گفته:
اوّلين مؤلف در تجويد، موسي‌بن عبيد‌الله‌بن يحيي‌بن خاقانِ خاقاني بغدادي مقري، در گذشته به سال 325 است كه ابن‌جزري بدان اشاره كرده و از تأليفات در اين علم، الدر اليتيم و شرح آن؛ الرعايه؛ غاية المراد؛ المقدمة الجزرية و شروح آن است.38
مشكل اساسي براي محققي كه در پي استقصاي كتب تجويدي است آنست كه بيش‌ترين تأليفاتي كه از گزند اتلاف در امان بوده و سالم مانده‌اند همواره به صورت «دست‌نوشته»/ خطي باقي مانده‌اند و شك نيست كه شناخت اسامي اين مخطوطات و تعيين محل نگاهداري آنها، امري ساده نخواهد بود. و اين به جهت ندرت فهارس نسخه‌هاي خطي است. چه اگر اين فهارس در يك كشور به وفور يافت شوند در كشوري ديگر كم‌ياب است، و خودِ مخطوطات نيز همين سرنوشت را دارند؛ و به چنگ آوردن نسخه‌هاي عكسي از اين مخطوطات نيز كاريست بس مشكل.
آنچه كه ما از اسامي اين كتابها به دست خواهيم داد، كوششي اوليه در اين راه خواهد بود، ولي اميد است كه با يك بررسي و كوشش مستمر توسط محققان و دانشيانِ اين علم، چنانكه بايسته است، تحقيق كرده و اين فهرست را تكميل نمايند.
در تهيه اين ليست از فهارس كتب خطي كه نسبت به آنها اطلاع داشتم و از فهارس كتاب‌هايي مانند كشف الظنون و از كتب تراجم مثل غاية النهاية في طبقات القراء از ابن‌جزري (ت 833هـ)، بهره گرفتم كه ترتيب آن بر اساس تاريخ وفات مولف، خواهد بود و در آن به اسم مؤلف، تاريخ وفات، اسم كتاب و مخطوط بودن يا مطبوع بودن آن اشاره شده، كه ابتداي تأليف در اين علم تا اواخر قرن 13 هجري را شامل مي‌شود ولي محل نگاهداري مخطوطات را قيد نكرده‌ام، چه اينكار مكان خاص خود را مي‌طلبد.39
1. ابو مزاحم موسي‌بن عبيدالله الخاقاني البغدادي (ت 325 هـ):
القصيدة الخاقانية40، كه آن‌را در نهايت زيبايي سروده، با اين مطلع:
اقول مقالاً معجباً لاولي الحجر و لا فخر ان الفخر يدعوا الي الكبر
2. ابو‌الحسن علي‌بن جعفر بن محمد الرازي السعيدي (ت در حدود 410 هـ):
الف) التنبيه علي اللحن الجلي و اللحن الخفي؛
ب) اختلاف القراء في اللام و النون.
اين دو كتاب كم حجم بوده، اوّلي شامل 10 ورقه و دومي 3 ورقه مي‌شود. و به صورت خطي باقي مانده است.41
3. ابو‌محمد مكي‌بن ابي‌طالب القيسي القيرواني (ت 437هـ):
الرعاية لتجويد القراءة و تحقيق لفظ التلاوة. (چاپ شده).42
4. ابو عمرو عثمان‌بن سعيدي الداني (ت 444 هـ):
الف) التحديد في الاتقان و التجويد. (خطي)؛43
ب) شرح قصيدة أبي مزاحم الخاقاني. (خطي)؛44
ج) كتاب الادغام الكبير. (خطي)؛45
د) المنبهة في الحذق و الاتقان وصفة التجويد للقرآن. (خطي)؛46
هـ) كتاب البيان و ادغام؛47
و) رسالة في مخارج الحروف.48 (خطي).
5. ابوالفضل عبد‌الرحمن‌بن احمد‌بن بندار العجلي الرازي (ت 454هـ):
كتاب في التجويدي.49
6. ابوالقاسم عبد‌الوهاب‌بن محمد‌بن عبدالوهاب القرطبي (ت 462هـ):
الموضح في التجويد.50 (خطي).
7. ابو‌عمر يوسف‌بن عبدالله‌بن محمد‌بن عبدالبر النمري (ت 463 هـ):
الف) التجويد و المدخل الي العلم بالتحديد.
ب) البيان عن تلاوة القرآن.
8. ابو‌علي الحسن بن احمد‌بن عبدالله، معروف به ابن البناء البغدادي(ت 471هـ):
الف) كتاب بيان العيوب التي يجب ان يجتنبها القراء و ايضاح الادوات التي بني عليها الاقراء.51 (خطي).
ب) التجريد في التجويد.52
9. ابو‌الحسن شريح‌بن محمد بن شريح الرعيني الاشبيلي (ت 539 هـ):
نهاية الاتقان في تجويد القرآن.53 (خطي).
10. ابو علي سهل‌بن محمد‌بن احمد الاصبهاني الحاجي (ت 543 هـ):
التجريد في التجويد.54 (خطي).
11. ابو‌حميد (و ابو الاصبغ) عبد‌العزيز‌بن علي‌بن محمد الاندلسي، معروف به ابن الطحان (ت 560 هـ):
الف) الانباء في تجويد القرآن. (خطي)؛
ب) مقدمة في التجويد.55 (خطي)؛
ج) رسالة في مخارج الحروف.56 (خطي)؛
د) مرشد القاريء الي تحقيق معالم المقاريء.57 (خطي).
12. ابو‌العلاء الحسن‌بن احمد‌بن الحسن الهمذاني العطار (ت 569هـ):
التمهيد في التجويد.58. (خطي).
13. ابوبكر محمد‌بن‌حامد‌بن محمد الاصفهاني (از علماي قرن 6)59:
الف) التبيين في شرح النون و التنوين؛
ب) الادغام الكبير بعلله.60
14. ابوالمعالي محمد بن ابي الفرج‌بن بركة فخر الدين الموصلي (ت 621‌هـ):
الف) نبذة المريد في علم التجويد؛61
ب) الدر الموصوف/ المرصوف في وصف مخارج الحروف62 (خطي).
15. ابوالحسن علي‌بن محمد‌بن عبدالصمد علم الدين السخاوي (ت 643‌هـ):
الف) منهاج التوفيق الي معرفة التجويد و التحقيق. اين نوشته، بابي از كتاب جمال القراء از مؤلف است.63
ب) عمدة المفيد وعدة المجيد في معرفة لفظ التجويد. قصيده‌اي است نونيه با اين مطلع:‌
يا من يرومُ تلاوة القرآن
و يرود شَأوَ أئمة الاتقانِ
علم الدين سخاوي اين قصيده را به كتابش جمال القراء اضافه كرده64 و به صورت جداگانه نيز استنساخ شده است.65 تعدادي شرح از آن نيز موجود است.66
16. ابو‌عبدالله محمد‌بن عتيق‌بن علي التجيبي الغرناطي (ت 646 هـ):
الدر المكللة في الفرق بين الحروف المشكلة.67
17. ابو اسحاق ابراهيم‌بن محمد‌بن عبدالرحمن‌بن وثيق الاشبيلي (ت 654‌هـ):
كتاب في تجويد القراءة و مخارج الحروف.68 (خطي).
18.ابوعلي الحسين بن عبدالعزيز بن محمد بن ابي الاحصوص الاندلسي معروف به ابن الناظر (ت 679‌هـ):
الترشيد في التجويد.69
19.ابوالحسن علي بن يعقوب بن شجاع، عماد‌الدين الموصلي، معروف به ابن‌ابي‌زهران (ت 682‌هـ):
التجريدفي التجويد.70
20. ابو‌العباس احمد‌بن عبدالله‌بن الزبير الخابوري الحلبي (ت 690هـ):
الدر النضيد في التجويد.71
21. ابو‌محمد عبدالعزيز‌بن احمد‌بن سعيد،معروف به الديريني (ت 697‌هـ):
الف) ميزان الوفي في معرفي اللحن الخفي72؛
ب) منظومة في التجويد. (خطي).73
22. ابو محمد عبدالكريم‌بن عبدالباري‌بن عبدالرحمن الصعيدي (تاريخ وفات او را نتوانستم پيدا كنم لكن پدرش در سال 650 هـ وفات يافته):
الف) بغية المريد في معرفة التجويد؛
ب) البلغة الراجحة في تقويم الفاتحة؛
ج) جزء في مخارج الحروف.74
23. ابو عبدالله محمد بن محمد‌بن ابراهيم الشريشي الخراز (ت 718 هـ):
المقصد، شرح نظم ابن برّي في اصوات القرآن.75 (خطي).
24. محمد بن قيصر بن عبدالله البغدادي الاصل، مشهور به مارديني النحوي (ت 721‌هـ)‌:
الدر النضيد في معرفة التجويد. (خطي)،
قصيده? لاميه در 271 بيت با اين مطلع‌: بدأت بحمد‌اللّه ذي‌الطول والعلا.76
25.ابراهيم بن عمر بن ابراهيم الجعبري‌(ت 732‌هـ):
جعبري در علم تجويد چندين تا?ليف دارد. در كتابخانه المتحفِ بغداد به فهرست مصنفات جعبري كه به صورت خطي بود و از تأليفات خود اوست دست يافتم. كه اين خود بهترين راهنما براي شناخت تأليفات اوست. در اين فهرست، تأليفات تجويدي او به صورت منظوم و منثور تقسيم‌بندي شده است. تأليفات منظوم او بدين قرارند:77
الف) عقود الجمان في تجويد القرآن؛78
ب) حدود الاتقان في تجويد القرآن؛79
ج) القيود الواضحة في تجويد الفاتحة؛80
د) المرصاد الفارق بين الظاء و الضاد؛
هـ) تحقيق التعليم في الترقيق و التفخيم.81
مؤلفات منثور وي شامل82:
الف) المنة في تحقيق الغنة؛83
ب) حقيقة الوقوف علي مخارج الحروف؛
ج) اتمام التبيين في احكام النون الساكنة و التنوين.
26. ابو عبدالله محمد‌بن بضحان الدمشقي (ت 743‌هـ):
التذكرة و التبصرة لمن نسي تفخيم الألف او أنكرة.84
27. ابو محمد الحسن‌بن قاسم بن عبدالله بدر الدين المرادي، معروف به ابن ام قاسم (ت 749‌هـ):
الف) المفيد في شرح عمدة المجيد في النظم و التجويد. (كه شرح نونيه? علم الدين سخاوي در تجويد است. نگرش 15).85 (خطي)؛
ب) شرح الواضحة في تجويد الفاتحة (الواضحة؛ قصيده? جعبري است نگرش 25) (چاپ شده)؛86
ج) ارجوزة في مخارج الحروف و صفاتها و شرحها.87
28. ابوبكر عبدالله‌بن أيدغدي‌بن عبدالله، مشهور به ابن الجندي (ت 769‌هـ):
التسديد في علم التجويد.88
29. محمد‌بن محمود‌بن محمد‌بن احمد السمرقندي الاصل، متولد در همدان، زيسته در بغداد (ت 780‌هـ):
الف) التجريد في التجويد.89
ب) العقد الفريد في نظم التجويد؛
ج) روح المريد في شرح العقد الفريد.90 (خطي)؛
د) القصيدة الفائحة في تجويد الفاتحه و شرحها.91 (خطي).
30. موسي‌بن احمد‌بن اسحاق الشهبي (ت 784‌هـ): ابن جزري گفته كه او داراي كتاب‌هايي در تجويد بوده ولي من از او كتابي نيافتم.92
31. علي‌بن عثمان‌بن محمد، مشهور به ابن القاصح (ت 801‌هـ):
نزهة المشتغلين في احكام النون الساكنة و التنوين. (خطي).93
در موضوع احكام نون ساكن و تنوين، قبل از ابن‌قاصح افرادي چون ابوبكر محمد‌بن حامد اصفهاني (شماره 13) و ابراهيم‌بن عمر جعبري (شماره 25) تأليف داشته‌اند و بعد از او تعدادي از دانشمندان ديگر در اين موضوع نگارش داشته‌اند و شايد با احكام نون ساكن مسائل ديگري را مطرح كرده باشند از جمله اين تأليفات:
الف) تحفة نجباء العصر في احكام النون الساكنة و التنوين و المد و القصر از قاضي زكريا‌بن محمد‌بن احمد الانصاري 94(ت 926هـ) (خطي)؛
ب) مرشدة المشتغلين في احكام النون الساكنة و التنوين از ناصر الدين محمد‌ابن سالم‌بن علي الطبلاوي (ت 966‌هـ). (خطي)؛95
ج) فتح المبين شرح مرشدة المشتغلين از محمد‌بن محمد‌بن رجب البهنسي الاصل الدمشقي (ت 986‌هـ).96
د) العمدة السنية في احكام النون الساكنة و التنوين و المد و القصر و لام الفعل و اللام القمرية و الشمسيّة از محمد‌بن قاسم‌بن اسماعيل البقري (ت 1111‌هـ).97
32. خليل‌بن عثمان‌بن عبدالرحمن القرافي، معروف به ابن المشبب (ت 801‌هـ):
ابن جزري گفته «وي در تجويد جزوه‌اي تأليف كرده»98 و شايد اين همان تحفة الاخوان فيما تصح به تلاوة القرآن است كه حاجي خليفه بدان اشاره كرده99 و جعفر‌بن ابراهيم السنهوري آن را تحفة الاخوان في تجويد القرآن ناميده است100.
33. ابو‌الخير محمد‌بن محمد‌بن محمد‌بن علي‌بن يوسف، مشهور به ابن جزري (ت 833 ‌هـ):
الف) التمهيد في علم التجويد؛101
ب) المقدمة فيما علي قاريء القرآن ان يعلمه، كه به نام المقدمة الجزرية شناخته مي‌شود، شامل شعري 107 بيتي مي‌شود با اين مطلع:
يقول راجي عفو رب سامع‌
محمد‌بن الجزريي الشافعي
اين كتاب از مشهور‌ترين و متداول‌ترين كتاب‌هاي تجويد در عصور متأخر به حساب مي‌آيد. شرح‌هاي متعددي بر آن نوشته شده و چاپ‌هاي بسياري با شرح و بدون شرح از آن صورت گرفته چنانكه ترجمه‌هايي به زبان‌هاي مختلف از آن به انجام رسيده است. هم اكنون مشهور‌ترين شروحي كه بر آن نوشته شده و بدان دست يافتم را ذكر مي‌كنم، البته اين موضوع شايسته تحقيقي جداگانه است كه بر سبيل اختصار از تفصيل آن خود‌داري نموده‌ام102:
الف) الحواشي المفهمة في شرح المقدمه (مطبوع). از ابوبكر احمد‌بن محمد الجزري (پسرِ مؤلف)، كه به سال 829‌هـ زنده بوده است.103
ب) الطرازات المعلمة في شرح المقدمة. از عبد‌الدائم‌بن علي الازهري الحديدي (ت 870‌هـ).104
ج) تحفة المريدي لمقدمة التجويدي. از برهان الدين ابراهيم‌بن عبد‌الرحمن‌بن احمد الانصاري (از علماي قرن 9).105
د) الحواشي الازهرية في حل الالفاظ المقدمة الجزرية. از شيخ خالد‌بن عبدالله الازهري (ت 905‌هـ). (مطبوع).106
هـ) اللاليء السنية في شرح المقدمة الجزرية. از احمد‌بن محمد ابن ابي بكر القسطلاني (ت 923‌هـ).107
و) الدقائق المحكمة في شرح المقدمة. از قاضي زكريا‌بن محمد الانصاري (ت 926هـ).108، (چاپي) كه بر آن تعدادي حاشيه زده شده.109
ز) ترجمة المستفيد لمعاني مقدمة التجويد. از محمد‌بن عمر‌بن مبارك الحضرمي، ملقب به بحرق (ت 930‌هـ).110
ح) شرح الدلجي. از شمس‌الدين محمد‌بن محمد‌بن محمد‌بن احمد (ت 947‌هـ).111
ط) شرح المقدمة الجزرية. از عصام الدين احمد‌بن مصطفي، معروف به طاش كبري‌زاده (ت 968‌هـ).112
ي) الفوائد السرية في شرح المقدمة الجزرية. از محمد‌بن ابراهيم‌بن يوسف الحلبي (ت 971‌هـ).113
ك) المنح الفكرية علي متن الجزرية. از علي‌بن سلطان محمد القاري (ت 1014 هـ) (مطبوع).114
ل) الجواهر المضيّه علي المقدمة الجزرية. از ابوالفتوح سيف‌الدين‌ابن عطاء الله الوفائي البصير (ت1020‌هـ).115
م) شرح الجزرية. از عمر‌بن ابراهيم المسعدي (زنده به سال 999‌هـ).116
ن) الدرة المنظمة البهية في حل الفاظ المقدمة الجزرية. از منصور‌بن عيسي‌ابن غازي الانصاري السمنودي (زنده در سال 1084‌هـ).117
34. ابو‌عبدالله محمد‌بن احمد‌بن داود الدمشقي، معروف به ابن‌النجار (ت 870‌هـ)118:
غاية المراد في اخراج الضاد.119(خطي).120
گفتني است پس از عصر ابن نجّار تعدادي از كتاب‌هاي تجويدي به اين موضوع [= تلفظ و بررسي حرف ضاد] پرداختند كه شامل كتاب‌هاي زير مي‌شود:
الف) بغية المرتاد لتصحيح الضاد. از علي‌بن محمد‌بن خليل، معروف به ابن غانم المقدسي (ت 1004‌هـ). (خطي).121
ب) رسالة في كيفية‌النطق بالضاد. از علي‌بن سليمان المنصوري (ت 1134‌هـ). (خطي).122
ج) ردّ الألحاد في النطق بالضّاد‌. از همو. (خطي).123
د) رسالة في كيفية اداء الضاد. از محمد المرعشي ملقب به ساجقلي‌زاده (ت 1150‌هـ). (خطي).124
هـ)السيف المسلول علي من ينكر المنقول في حق اداء الضاد. از ابوبكر‌بن محمد البروسي (ت 1187‌هـ). (خطي).125
و) رسالة في الرد علي المرعشي في الضاد. از محمد‌بن اسماعيل الازميري. (خطي).126
در كتابخانه غازي (خسرو) در شهر سارايويِ يوگسلاوي، مجموعه‌اي از دست‌نوشته‌ها به شماره (2626) نگاهداري مي‌شود كه در آن مجموعه 13 رساله از علم تجويد موجود است. كه از آن بين 11 رساله در ارتباط با موضوع ادا/ نطقِ حرف ضاد است.كتاب‌هائي كه در بالا ياد شد جزء اين 11 رساله است، ولي در اينجا امكان ذكر رسائل ديگر آن مجموعه نيست. چه اينكه اينكار به جهت آشفتگي اطلاعات موجود در فهرست كتابخانه و غير عربي بودن زبان آن معلومات، مستلزم اطلاع و وقوف برخود مخطوطات است.127
35. الحسن‌بن شجاع‌بن محمد‌بن الحسن التوني (قبل از سال 878‌هـ مي‌زيسته)128:
المفيد في علم التجويد. (خطي).129
36. محمد‌بن احمد‌بن مفلح (زنده در سال 882‌هـ):
غنية المريدي لمعرفة الاتقان و التجويد. (خطي).130
37. ابوالحسن ابراهيم‌بن عمر البقاعي (ت 885‌هـ):
القول المفيد في اصول التجويد. (خطي).131
38. احمد‌بن عبد‌اللطيف البركوي (از رجال قرن دهم):
الدر النضيد في المسائل المتعلقة بالتجويد. (خطي).132
39. شهاب‌الدين احمد‌بن احمد‌بن الطيبي (ت 979‌هـ):
المفيد في علم التجويد. (قصيده‌ي ارجوزه) خطي.133
40. محمد‌بن بير علي البركوي (ت 981هـ):
الدر اليتيم في علم التجويد. (خطي).134
شيخ احمد فائز الرومي شرحِ ممزوجي از آن ترتيب داده كه آن شرح نيز مخطوط است.135
41. محمد‌بن بدر‌الدين‌بن عبدالقادر، الشهير بابن بلبان الحنبلي (ت 1083‌هـ):
بغية المستفيد في علم التجويد. (خطي).136
42. منصور‌بن عيسي‌بن غازي الانصاري السمنودي (زنده در سال 1084‌هـ):
الف) تحفة الطالبين في تجويد كتاب ربّ العالمين. (خطي)؛137
ب) الدرة المنظمة البهية في حل الفاظ المقدمة الجزرية. (ر. ك: ش 33).
43. ملا‌حسين‌بن اسكندر الرومي الحنفي (ت در حدود 1084‌هـ):
الف) مختصر في التجويد؛ (خطي).
ب) لباب التجويد للقرآن المجيد (شرح كتاب سابق). (خطي).
ج) بيان المشكلات علي المبتدئين من جهة التجويد.138 (خطي).139
44. محمد‌بن القاسم‌بن اسماعيل البقري (ت 1111‌هـ):
الف) غنية الطالبين و منية الراغبين. (خطي)؛140
ب) العمدة السنية في احكام النون الساكنة و التنوين. (ر. ك: ش 31).
45. ابوالحسن علي‌بن محمد‌بن سليم النوري الصفاقسي (ت 1118‌هـ):
تنبيه الغافلين و ارشاد الجاهلين عما يقع لهم من الخطأ حال تلاوتهم لكتاب الله المبين. (چاپ شده)141
46. محمد‌بن عمر‌بن عبدالقادر الكفيري الدمشقي (ت 1130‌هـ):
بغية المستفيد في احكام التجويد.142
47. عبد‌الغني‌بن اسماعيل‌بن عبدالغني النابلسي (ت 1143‌هـ):
كفاية المستفيد في علم التجويد. (خطي).143
48. محمد‌بن ابي‌بكر المرعشي، معروف به ساجقلي زاده (ت 1150‌هـ):
الف) رسالة في كيفية اداء الضاد؛
ب) رسالة في مخارج الحروف؛
هـ) رسالة في التغني و اللحن.144
49. حسين‌بن اسماعيل‌بن عبدالله الدَركَزلي الموصلي (ت 1327‌هـ)145:
خلاصة العجالة في بيان مراد الرسالة. (خطي).146
اين كتاب شرح رساله? مختصري در علم تجويد است و دركزلي گفته اين شرح را از شرحِ مسمي به (العجالة) تلخيص كرده است.147
اين كتاب بزرگ‌ترين و پرحجم‌ترين كتاب تجويدي است كه به آن دست يافتم عليرغم اينكه مؤلف گفته كه آن مختصري از يك اصل بوده. چه تعداد اوراق آن به 217 ورقه مي‌رسد.
كتاب‌هايي كه ذكر آنها رفت، مشهورترين تأليفات تجويد از قرن چهارم هجري تا اواخر قرن سيزدهم هجري را شامل مي‌شود و از ذكر رسائل و يا كتاب‌هايي كه بعد از اين تاريخ نگاشته شده خود‌داري كردم چه اينكه آنها يا تلخيصي از كتاب‌هاي متأخر تجويدي‌اند و يا اينكه مؤلفان آنها از كتب آوا‌شناسي جديد تأثير پذيرفته‌اند كه در اين صورت از ميدان بحث ما خارج شده‌اند اگرچه داراي فوايد و اطلاعات سود‌مندي هستند.148
1. ابن‌الجزري، النشر، 1/210؛ سيوطي، الاتقان، 1/281.
2. احمد مختار عمر، البحث اللغوي عند العرب/77.
3. ن. ك: ابن‌ابي شيبه، الكتاب المصنف، 2/497؛ ابو‌عبيد، غريب الحديث، 4/94؛ ابن‌ابي داود، المصاحف/139؛ ابوبكر بن الانباري، ايضاح الوقف و الابتداء، 1/16؛ داني، المحكم/10؛ احمد‌بن ابي عمر، الايضاح/65.
4. ابن‌جزري در التمهيد/3، گفته است از حضرت علي ـ‌رضي الله عنه‌ـ درباره معني آيه (و رتّل القرآن ترتيلاً [مزمل]) سؤال شد حضرت فرمودند: ترتيل، تجويد حروف و شناخت وقوف است. اما سمرقندي در روح المريد/137 و …، گفته است: حضرت علي از پيامبر‌(ص) در معني آيه آورده: «الترتيل حفظ الوقوف و بيان الحروف» و به نظر من اين روايت به معناي اصطلاحي كلمه تجويد نزديك‌تر باشد.
5. ن. ك: زركشي، البرهان، 1/479.
6. ن. ك: المعجم المفهرس لالفاظ الحديث النبوي، 1/396، 397.
7. ن. ك: علم التجويد نشأته و معالمه الاولي، مجله? دانشكده? معارف دانشگاه بغداد، شماره 6، 1980، ص 378 ـ 382.
8. قال اللّه تعالي: و رتلناه ترتيلاً، فرقان،25/32؛ و رتل القرآن ترتيلاً، مزمل،73/4.
9. ابن‌منظور، لسان العرب، 4/110 جو.
10. التحديد/2 و بعد.
11. همان/22 ظ.
12. الايضاح/68 ظ.
13. غاية النهاية، 2/321.
14. براي اطلاع بيشتر درباره اين قصيده ن. ك: علم التجويد نشأته و معالمه الاولي، به ويژه مبحث دوم و سوم/339 ـ 365.
15. درباره شرح حال او ن. ك: الذهبي، معرفة القراء، 1/298؛ ابن‌الجزري، غاية النهاية، 1/529.
16. كتاب التنبيه، ورقه? 45 و 47 ظ.
17. درباره اين بحث ر. ك: علم التجويد/384 ـ 389.
18. ن. ك: الفهرست/27 ـ 42.
19. همان/3.
20. ر. ك: ملحق علم تجويد در قرن 4 هجري در آخر همين رساله.
21. الرعاية/42.
22. التحديد، ورقه? 1 ظ.
23. در اين باره ن. ك: علم التجويد/375 ـ 377.
24. العين، 1/52 ـ 67. براي آشنايي با دستاورد آوايي خليل‌بن احمد و سيبويه و كتابشناسي آن ن. ك: مقاله? ميراث آوا شناسان اوّليه اسلامي، مجله بينات، پائيز 79، از مترجم.
25. الكتاب، 4/431 ـ 485 و ديگر جاها.
26. المقتضب، 1/192 ـ 236.
27. جمهرة اللغة، 1/4 ـ 8.
28. الجمل/375 ـ 382.
29. تهذيب اللغة، 1/41 ـ 52.
30. سرّ صناعة الإعراب، 1/1 ـ 75.
31. ابوبكر زبيدي، مثل الواضح في علم العربية/281 ـ 283.
32. براي شناخت اسامي كتابها ن. ك: عبدالهادي الفضلي، القراءات القرآنيه/27 ـ 32.
33. الرعاية/42، 128، 199 ـ 200، 176 و 205.
34. جهد المقل، ورقه? 2 ظ.
35. ترتيب العلوم/64، 65، طبع مركز احياء التراث العلمي بجامعة بغداد، 1404‌هـ/1984 م.
36. جهد المقل، ورقه? 2 ظ.
37. الاتقان، 1/281.
38. كشف الظنون، 1/354.
39. تعدادي از كتب قراءات، مباحثي را ـ‌كه از ده ورق تجاوز نمي‌كند‌ـ پيرامون مخارج حروف و صفات آنها و ديگر موضوعات مربوط به علم تجويد بيان كرده‌اند كه اسامي برخي از اين كتابها را ذكر خواهم كرد. اين اسامي را از فهرست موضوعات برخي كتب قراءات خطي كه خاور‌شناس برتزل در مجله اسلاميكا (سال 1934 م) به دست داده، اخذ كرده‌ام:
الف) شرح الهداية في القراءات السبع المشهورة، احمد‌بن عمار المهدوي (ت بعد از 430‌هـ).
ب) الاقناع في القراءات السبع، احمد‌بن علي‌بن احمد، معروف به ابن الباذش (ت 540‌هـ)
ج) الموضح في القراءة، نصر‌بن علي الفارسي (قرن 6).
د) المصباح الزاهر، المبارك‌بن الحسن الشهرزوري (ت 505‌هـ).
هـ) روضة القاريء، موسي‌بن الحسين المعدل (قرن 5).
و از ديگر كتاب‌هاي قرائت در اين زمينه كه برتزل آنها را نياورده:
و) الايضاح في القراءات، احمد‌بن ابي‌عمر الخراساني (ت بعد از 500‌هـ)، ن. ك: الايضاح ورقه? 65 ـ 75.
ز) النشر في القراءات العشر، ابن‌الجزري (ت 833‌هـ)، 1/198 ـ 224.
ح) لطائف الاشارات لفنون القراءات، احمد‌بن مجد القسطلاني (ت 923)، 1/182 ـ 247.
40. اين قصيده را تصحيح كرده‌ام و در مجله دانشكده? معارف دانشگاه بغداد، ش 6، سال 1980‌م در ضمن مقاله? علم التجويد نشأته و معالمه الاولي، به چاپ رسانيده‌ام.
41. ن. ك: فؤاد سزگين، تاريخ التراث العربي، 1/170. هم اكنون به تحقيق و تصحيح اين دو رساله مشغولم.
42. در دار المعارف للطباعة بدمشق، به سال 1393‌هـ/ 1973‌م، به تحقيق دكتر احمد حسن فرحات به چاپ رسيد.
43. از آن، نسخه‌اي در كتابخانه وهبي افندي. در تركيه، به شماره? 40/1، موجود است.
44. كتابخانه رضا در رامبور هند، شماره? 279.
45. موزه بريتانيا، شماره? (مشرقيات 3067)؛ نيز يك نسخه? عكسي از آن در معهد المخطوطات العربيه در قاهره موجود است (فهرس المخطوطات المصورة، 1/6).
46. الخزانة العامّة للكتب في الرباط، شماره? 2809 (د 2186).
47. داني، خود در كتاب الادغام الكبير، ورقه? 20، 28 و…، به آن اشاره كرده است.
48. المكتبة الوطنيه بباريس، شماره? 610.
49. ابن الجزري، النشر، 1/212.
50. كتابخانه رضا در رامبور هند، شماره? 283. هم اكنون به تحقيق اين كتاب مشغولم.
51. الحميدي، جذوة المقتبس/345؛ القاضي عياض، ترتيب المدارك، 4/810.
52. مكتبة الاوقاف العامة في الموصل، رقم (5/20 مجاميع المدرسة الاسلامية)، به تصحيح اين كتاب هم اكنون اقدام كرده‌ام.
53. ابن البناء در كتابش، بيان العيوب، ورقه? 174 ظ، به آن اشاره كرده است.
54. كتابخانه رضا في رامبور هند، شماره 285.
55. هر دوي اين نسخه در كتابخانه چستر‌بيتي در دوبلن ايرلند، به شماره? 3453/3 نگاهداري مي‌شود.
56. المكتبة الظاهرة بدمشق، رقم 66؛ الخزانة التيمورية بدار الكتب المصرية بالقاهرة، رقم 397. اخيراً مطلع شدم كه اين كتاب در مكه? مكرّمه به سال 1984، با عنوان (مخارج الحروف و صفاتها)، به تصحيح دكتر محمد يعقوب تركساني به زينت چاپ آراسته شده است.
57. كتابخانه چستر‌بيتي، شماره? 3925/4؛ الخزانة التيمورية، رقم 397.
58. كتابخانه چستر‌بيتي، شماره? 3954. در فهرست اين كتابخانه، اين كتاب به ابوبكر جعفر‌بن محمد مستغفري (ت 432هـ) منسوب شده است.
59. جعفر‌بن ابراهيم سنهوري (ت 894‌هـ) در كتاب الجامع المفيد في صناعة التجويد، ورقه? 83. وي گفته است كتاب وسيلة الحفي في ايضاح اللحن الخفي از هاشم‌بن احمد‌بن عبدالواحد الحلبي، متوفي به سال 577‌هـ است.
60. ابن‌جزري هر دو كتاب را در غاية النهاية، 2/114، ذكر كرده است.
61. ابن‌الفوطي، تلخيص مجمع الآداب في معجم الألقاب، 4/360، ق 3.
62. مكتبة الأوقاف العامة في الموصل، رقم 5/20، المدرسة الاسلامية.
63. اوراقِ 189 و ـ 195 ظ، از كتاب جمال القراء.
64. اوراق 195 ظ ـ 197و.
65. از آن نسخه‌اي واحد در كتابخانه المتحفِ بغداد ضمن مجموعه‌اي، به شماره? 9414 موجود است.
66. ن. ك: حاجي خليفه، 2/1172.
67. البغدادي، هدية العارفين، 1/124. از نقلِ ابن غانم المقدسي چنين به نظر مي‌رسد كه آن كتاب، ارجوزه است (ر. ك: بغية المرتاد، ورقه? 6 ظ).
68. كتابخانه اياصوفيه تركيه، رقم 39/7 و كتابخانه الجمعية الملكية الاسيوية در بنگال، شماره? 795 و در معهد المخطوطات العربيه? قاهره عكسي از نسخه? اياصوفيه موجود است. (ن. ك: فهرس المخطوطات المصورة، 1/13).
69. ابن‌جزري، غاية النهاية، 1/242.
70. البغدادي، ايضاح المكنون، 1/228؛ هدية العارفين، 1/713.
71. ابن الجزري، 1/73.
72. هدية العارفين، 1/580.
73. مكتبة چستر‌بيتي، رقم 3846/6. نمي‌دانيم كه آيا اين همان ميزان الوفي است يا كتابي ديگر.
74. غاية النهاية، 1/401.
75. المتحف البريطاني، رقم 7533، مشرقيات. دشوار است كه بگوييم مقصود از نظم ابن‌بري در اينجا (متن ابن‌بري في التجويد) كه نسخه‌اي از آن در دار‌الكتب الوطنيه? تونس، به شماره? 277 و كتابخانه? الملكية? برلين، شماره? 1775 موجود است، مي‌باشد. اطلاع از شرح و متن در آگاهي به اين امر كمك مي‌كند ولي هم اكنون در دسترس ما نمي‌باشد. اما مي‌دانيم كه ابن‌بري، علي‌بن محمد‌بن علي (ت 709 يا 730) است، چنانچه وصفش در نسخه? برلين آمده است و او علي‌بن برّيِ لغويِ نحوي (ت 582هـ) نيست.
76. مكتبة چستر‌بيتي، رقم 3653/4.
77. الجعبري، الهبات الهنيات في المصنفات الجعبريات، ورقه? 1 ظ.
78. المكتبة الوطنيه، كتابخانه مليِ پاريس، شماره? (5937). ن. ك: حاجي خليفه، 2/1154.
79. هدية العارفين، 1/14؛ ايضاح المكنون، 1/396.
80. قصيده‌اي است مشهور، به نام الواضحة في تجويد الفاتحة كه برخي چون ابن‌ام قاسم المرادي (نگرش 27) و احمد‌بن علي، معروف به مقيني آن را شرح كرده‌اند، كه از دومي نسخه‌اي در المتحف البريطاني شماره 4253 مشرقيات موجود است. برخي نيز آن را اختصار كرده‌اند، مثل فضل‌بن سلمه (كشف الظنون، 2/1996).
81. بغدادي، 1/14. از آن نسخه‌اي در مكتبة الدراسات العليا در دانشكده? ادبياتِ دانشگاه بغداد، به شماره 1002/3 موجود است.
82. الجعبري، الهبات الهنيات، ورقه? 2 ظ.
83. قسطلاني در لطائف الاشارات، 1/195، از آن نقل كرده است.
84. النشر، 1/215. ن. ك: غاية النهاية، 2/58.
85. مكتبة چستر‌بيتي، رقم 3653/3؛ الخزانة التيمورية، رقم 462.
86. به تازگي در دار‌القلم بيروت، به تحقيق دكتر عبدالهادي الفضلي به چاپ رسيده است.
87. مرادي خود در كتابش المفيد ورقه? 101 و، و شرح التسهيل، ورقه? 304 و، بدان اشارت داشته. ابن‌جزري در غاية النهاية، 1/595 گفته كه ابا حفص عمرو‌بن علي‌بن عمر السراج القزويني شيخ بغداد بوده (ت 750هـ) و چيزهايي در تجويد جمع كرده است.
88. آن را جعفر‌بن ابراهيم سنهوري (ت 894‌هـ)، در كتابش الجامع المفيد في صناعة التجويد ذكر كرده ن. ك: ورقه? 59 ظ، 62 و، 63 ظ، 68 ظ، 74 ظ، از مخطوطِ كتابخانه برلين، رقم 1307.
89. غاية النهاية، 2/260.
90. مكتبة المتحف ببغداد، رقم 9181/1؛ مكتبة الاوقاف بالموصل، رقم 2/22؛ مكتبة القادرية به بغداد، (ن. ك: فهرس مخطوطات المكتبة القادرية، 1/144).
91. كتابخانه آقاي سيّد محمد مشكات، در كتابخانه دانشگاه تهران، شماره 105.
92. غاية النهاية، 1/316 ـ 317.
93. مكتبة المتحف ببغداد، رقم 690/4.
94. مكتبة الدراسات العليا، در دانشكده? ادبيات دانشگاه بغداد، شماره? 1212 و المتحفِ بغداد (21312/2) و الاوقافِ بغداد (21/22811 مجاميع).
95. مكتبة المتحفِ بغداد (690/5)؛ الاوقاف بغداد (13587/3).
96. المكتبة الوطنيه? پاريس، رقم 4533.
97. عمر رضا كحالة، معجم المؤلفين، 11/136.
98. غاية النهاية، 1/276.
99. كشف‌الظنون، 1/361؛ هدية العارفين، 1/353.
100. الجامع المفيد في صناعة التجويد، ورقه‌ي 1 و (مخطوطه? برلين، رقم 1307).
101. در مصر به سال 1326‌هـ/1908‌م به چاپ رسيد. تصحيح مجدد آن نيز صورت پذيرفت و در مؤسسه? الرسالة هم اكنون زير چاپ است.
102. درباره اين موضوع ن. ك: حاجي خليفه، 2/1799 ـ 1800؛ ايضاح المكنون، 2/542؛ آلورد، فهرس المخطوطات العربية بالمكتبة الملكية در برلينِ آلمان، 1/201. اسامي شرحها به عربي ذكر شده است.
103. در چاپخانه? الميمنيه? مصر به سال 1309‌هـ به چاپ رسيد.
104. از آن نسخه‌اي مخطوط در كتابخانه المتحف العراقيِ بغداد، به شماره 20165 و در المتحف البريطاني، به شماره 96 موجود است.
105. از آن نسخه‌اي در المكتبة الازهرية، به شماره? (37) 2794 و در مكتبة جامعة الرياض، به شماره? 2417 موجود است.
106. در چاپخانه محمد علي صبيح و اولاده در مصر با متن الجزريه به چاپ رسيد.
107. حاجي خليفه، 2/1799 آن را العقود السنية ناميده و از آن نسخه‌اي در كتابخانه الاوقافِ بغداد، به شماره 2402 موجود است.
108. در چاپخانه? محمد‌علي صبيح و اولاده در الازهر، به سال 1375‌هـ/ 1956م با متن جزريه به چاپ رسيد.
109. از آن جمله: حاشيه? زين‌العابدين‌بن محيي الدين الانصاري (ت 1068‌هـ). (ن. ك: ايضاح المكنون، 2/542). و حاشيه ابي الضياء نور‌الدين علي‌بن علي الشراملسي القاهري (ت 1087‌هـ) كه نسخه‌اي از آن در كتابخانه دانشگاه برنستون، به شماره 623 موجود است. و نيز حاشية ابي السعود احمد‌بن عمر الاسقاطي (ت 1159‌هـ)، كه نسخه‌اي در كتابخانه رضا در رامبور هند، به شماره? 318 موجود است و نيز حاشية أبي النصر‌عبدالرحمن السخراوي كه نسخه‌اي از آن در مكتبة المسجد الاحمدي در طنطا، به شماره? (خ 11، 1397) و ديگر در دانشگاه برنستون، به شماره 634 موجود است.
110. از آن نسخه‌اي در مكتبة رضا در رامبور، به شماره 335 موجود است.
111. حاجي خليفه، 2/1799.
112. از آن نسخه‌اي در مكتبة الدراسات العليا در دانشكده? ادبيات، به شماره 621/3 و سه نسخه? ديگر در مكتبة‌المتحف العراقيِ بغداد، به شماره‌هاي (2808‌ـ 17403 ـ 29806) و نسخه‌اي در مكتبة الاوقاف العامة در موصل، به شماره (1 عبدالله مخلص) موجود است.
113. از آن نسخه‌اي در كتابخانه ملي پاريس، به شماره 4531 و ديگر در كتابخانه جامعة الرياض، به شماره 2416 موجود است.
114. در چاپخانه? ميمنيه? مصر، به سال 1322‌هـ به چاپ رسيد.
115. از آن نسخه‌اي در كتابخانه الاوقاف العامة، به شماره (2402/2) موجود است كه فهرست نگار فهرستِ مخطوطاتِ كتابخانه از ذكر اين نسخه، غفلت كرده است.
116. ملا‌حسين‌بن اسكندر الحنفي (ت در حدود 1084هـ) در كتابش لباب التجويد از آن ياد كرده (1 ظ‌ـ 6 ظ‌ـ 17 و).
117. معجم المؤلفين، 13/18. در كنار آنچه ما از شروح مقدمه جزريه ذكر كرديم، در منابع ذيل اسامي ديگر شروح آمده است بدين قرار:
دار الكتب الوطنيه? تونس (ش 287)، الدرة المنظمة في شرح المقدمه، از احمد‌بن يحيي السوسي (؟)؛ در المكتبة الوطنيه? پاريس (ش 4804 و 604): ضياء المعنوي علي المقدمة الجزرية، از محمد ضياء ابي‌البقاء (؟) و حاجي خليفه، 2/1800 گفته است كه شيخ محمد‌بن عمر، معروف به قورد افندي آن را در تركيه شرح كرده و محمد‌بن احمد مشهور به صوفي زاده (ت 1024‌هـ) آن را به تركي ترجمه كرده است.
در كتابخانه الظاهرية، شرح المقدمة از علاء الدين الطرابلسي (ت 1032‌هـ)، به شماره? 334.
118. در مجموعه‌اي كه در كتابخانه چستر بيتي، به شماره (3653/11) نگهداري مي‌شود. كتاب موجز في التجويد از يوسف‌بن علي‌بن محمد الحلالي موجود است و از شرح حال مؤلف چيزي نيامده است. و كتاب نيز بي تاريخ است.
119. ن. ك: حاجي خليفه، 2/1193.
120. دار الكتب الشعبيه، كيريل و ميتودي، در صوفيه به شماره (مج 1633).
121. مكتبة المتحف ببغداد رقم (11068/7)؛ مكتبة الاوقاف بالموصل (13/19 مخطوطات جامع النبي شيت).
122. مكتبة الغازي خسرو در سارايوي يوگسلاوي، به شماره (2626/8).
123. همانجا شماره (2626/10)؛ ن. ك: البغدادي، ايضاح المكنون، 1/552.
124. مكتبة المتحف ببغداد، رقم (11068/6)
125. مكتبة الغازي خسرو، شماره (2626/1).
126. الخزانة التيمورية بدار الكتب المصرية، رقم (231).
127. ن. ك: قاسم دو براجا؛ فهرس المخطوطات العربية و التركية و الفارسية در مكتبة الغازي خسرو، 1/98.
128. به شرح حال و تاريخ وفات مؤلف آگاهي نيافتم. و اين تاريخ را از نسخه‌اي مخطوط از كتاب المفيد، مكتوب در شوال سال 878‌هـ، در كتابخانه دانشگاه تهران ش 141، نقل كردم.
129. مكتبة المتحف ببغداد، رقم (24083/3)؛ مكتبة الحرم المكي (43 دهلوي).
130. مكتبة الجامع الازهر بالقاهره، رقم (1393) 53035.
131. الخزانة العامة للكتب بالرباط، رقم 634 ( د 503).
132. مكتبة الجامع الازهر، رقم (305) 22312؛ دار الكتب المصرية (24343 ب). بعد از نگارش اين مقاله به مخطوطي از كتاب الجامع المفيد في صناعة التجويد از جعفر‌بن ابراهيم سنموري (ت 894‌هـ) در كتابخانه برلين، به شماره 1301 آگاهي يافتم.
133. مكتبة رضا رامبور هند، شماره 295؛ چستر‌بيتي، شماره 4432/5. حاجي خليفه، 2/1777 گفته است: «و شرحه بعضهم و سماه نزهة المريد في حل الفاظ المفيد».
134. دار الكتب المصرية شماره (23047 ب).
135. مكتبة الدراسات العليا بكلية الآداب، بجامعة بغداد رقم (610) و ن. ك: حاجي خليفه1/737.
136. مكتبة الاوقاف ببغداد، رقم (5437/11، مجاميع).
137. مكتبة الاوقاف بالموصل (3/19 مخطوطات جامع النبي شيت).
138. ن. ك: هدية العارفين، 1/323.
139. مكتبة المتحف ببغداد، رقم (10104/2).
140. همان، رقم (12975) و در همان كتابخانه، رساله‌اي با شماره? (10104)، به‌عنوان نهاية المبتدي و تذكرة المنتهي از محمد‌بن علي المرشدي موجود است. كه به نظر مي‌رسد تلخيصي است از غنية الطالبينِ بقري، چنانچه از موازنه بين عبارات دو كتاب برايم روشن شد.
141. در چاپخانه الرسميه? تونس به سال 1974‌م، با مقدمه و تصحيح محمد الشاذلي النيفر به چاپ رسيد.
142. ايضاح المكنون، 1/190؛ هدية العارفين، 2/314.
143. مكتبة المتحف ببغداد، رقم (10895).
144. در الخزانة التيموريه در مجموعه مخطوط، شماره? 173 هر 5 كتاب موجود است و در مكتبة المتحفِ بغداد مخطوط، شماره 11068، سه كتاب اولي را در‌بر‌دارد. و دو كتاب اولي در آستانه، به سال 1288‌هـ به چاپ رسيده و در هند نيز به چاپ قديم آن اقدام شده است.
145. در معجم المؤلفينِ عمر رضا كحاله شرح حال او نيامده است. تاريخ وفات او را از فهرست مخطوطات مكتبة الاوقاف العامه در موصل، 2/251، اخذ كردم.
146. مكتبة المتحف ببغداد، رقم (23513).
147. خلاصة العجالة، ورقة 1 ظ‌ـ 2 و.
148. در اينجا به مشهور‌ترين تأليفاتي كه آنها را ديده و يا اطلاع يافته‌ام اشاره مي‌كنم:
الف) ارشاد الأخوان، شرح منظومة هداية الصبيان، محمد‌بن علي‌بن خلف الحسيني الحداد، قاهره 1320.
ب) اصوات القرآن: كيف نتعلّمها و نعلّمها، يوسف الخليفه ابوبكر، خرطوم، 1392هـ/1973‌م.
ت) البرهان في تجويد القرآن، محمد الصادق قمحاوي، قاهره.
ث) التجويد الواضح، احمد فروخي، الجزائر 1972م.
ج) التجويد و آداب التلاوة، داود العطار، بغداد 1393‌هـ/ 1973‌م.
ح) التجويد و الاصوات، د. ابراهيم محمد نجا، قاهره.
خ) حق التلاوة: حسني شيخ عثمان، ط 2، مؤسسه الرسالة، 1397هـ/1977‌م.
د) خلاصة في علم التجويد، الحاج محمد عواد حمودي العاني، بغداد 1979‌م.
ذ) الرائد في تجويد القرآن، محمد سالم محسن، قاهره 1395‌هـ/1975‌م.
ر) رسالة في قواعد التلاوة، كمال الدين الطائي، ط 2، بغداد 1394/1973م.
ز) عمدة المفيد و عدة عبدالمجيد في اصول التجويد، عبد‌المجيد الخطيب، موصل 1977‌م.
س) فتح الاقفال بشرح متن تحفة الاطفال، سليمان الجمزوري، طبعة الحلبي، قاهره 1945‌م.
ش) فن الترتيل، عبدالله توفيق الصباغ، دمشق 1965‌م.
ص) قواعد التلاوة و علم التجويد، فرج توفيق الوليد.
ض) كفاية الراغبين في تجويد القرآن المبين، محيي الدين عبدالقادر الخطيب، بغداد 1957‌م.
ط) ملخص العقد الفريد في فن التجويد، علي احمد صبره، قاهره 1913‌م.
[خوانندگان محترم براي اطلاع از كتابشناسي تأليفاتِ فارسي علم تجويد دانشنامه? قرآن و قرآن‌پژوهي، 1/477، به بعد، به كوشش استاد بهاء‌الدين خرمشاهي مراجعه نمايند. م.]

مقالات مشابه

تبار شناسی احادیث «ترتیل»

نام نشریهقرائت پژوهی

نام نویسندهقاسم بستانی

نقد تفسیری تطبیقی وقف تعَسُّف

نام نشریهمطالعات قرآن و حدیث

نام نویسندهزهره اخوان مقدم, شهناز عابدینی

آواها و القاها در سوره شریفه الزلزله

نام نشریهفصلنامه حسنا

نام نویسندهسیدابوالفضل سجادی, معصومه حسینی

تجوید در ترازوی نقد

نام نشریهمجله گلستان قرآن

نام نویسندهمهدی غفاری

نقدی بر «تجوید در ترازوی نقد»

نام نشریهمجله گلستان قرآن

نام نویسندهمجید غلامی