برصيصا

پدیدآورعلی اسدی

نشریهدائرة المعارف قرآن

شماره نشریهجلد 5

تاریخ انتشار1388/02/05

منبع مقاله

share 3399 بازدید

برصيصا: راهبى عابد و زاهد كه با اغواگرى شيطان بدفرجام شد

برصيصا را برخى در لغت، برگرفته از واژه «صيصا» در زبان آرامى و به معناى سينه‌بند مرصّع اسقف اعظم يا كاكلهاى كلاه او دانسته‌اند كه يادآور برترين مقام كليساست.[83] برصيصا شخصيتى شبه تاريخى است كه نام و سرگذشت او به صورت نمونه‌اى عبرت‌آموز از تلاش بىوقفه شيطان براى اغواى انسان و نيز امكان بدفرجامى آدمى به رغم سابقه درخشان، بازتابى عمدتاً گسترده در منابع تاريخى[84]، تفسيرى[85]، حديثى[86]، اخلاقى[87] و كلامى[88] مسلمانان يافته است. گاه به سبب شباهت در سرگذشت و سرنوشت، نام برصيصا در كنار ابليس و بلعم باعورا ياد مى‌شود كه هر سه به رغم پيشينه درخشان در عبادت و بندگى خدا، بدفرجام و كفر‌آيين شدند.[89]
نام و سرگذشت برصيصا در قرآن نيامده است؛ اما همه مفسران شيعه[90] و سنى[91] هرچند با ديدگاه و‌چند و چونى متفاوت، در ارتباط با آيه 16‌حشر/‌59 داستان او را آورده‌اند: «كَمَثَلِ الشَّيطـنِ اِذ قالَ لِلاِنسـنِ اكفُر فَلَمّا كَفَرَ قالَ اِنّى بَرىءٌ‌مِنكَ اِنّى اَخافُ اللّهَ رَبَّ العــلَمين» . اين تمثيل درباره تحريك و فريب يهود بنى‌نضير از سوى منافقان مدينه است.[92] در پى پيمان‌شكنى بنى‌نضير در جريان دسيسه كشتن پيامبر(صلى الله عليه وآله) و براساس توافق حاصل شده، آنان بايد خانه و دارايى خود را رها ساخته، جلاى وطن مى‌كردند.[93] (نك:‌حشر/59‌، 2، 6) منافقان با وعده هميارى و همراهى در صورت جنگ با پيامبر(صلى الله عليه وآله)يا جلاى وطن (حشر/59‌،11) بنى‌نضير را به مخالفت با تصميم ياد شده و خوددارى از كوچ اجبارى تحريك كردند.[94] خداوند با دروغگو خواندن منافقان، از هميارى و همراهى نكردن آنها و رويگردانيشان از بنى‌نضير در صورت جنگ و جلاى وطن خبر داده (حشر/59‌،12) و آنان را همانند شيطان مى‌نامد كه به سبب دشمنى ديرينه و با وعده‌هاى دروغين و وسوسه انگيزش به اغواگرى انسان مى‌پردازد و هنگامى كه آدمى در دام كفر گرفتار آمد و درمانده‌شد از او برائت و بيزارى مى‌جويد.[95] (حشر/59‌،16) اينكه «انسان» به معناى جنس آن و آيه بيانگر تعامل شيطان با نوع‌بنى‌بشر است يا اينكه به شخصى معيّن در حادثه‌اى خارجى و تاريخى اشاره دارد مورد اختلاف است. گروهى از مفسران شيعه[96] و شمارى از اهل سنت[97] به پيروى از مجاهد «ال» در «الانسان» را به معناى جنس دانسته‌اند. اين ديدگاه با سياق[98] و مفهوم[99] آيه و كاربردهاى ديگر «انسان» در قرآن كه به معناى جنس آمده سازگار است. (براى‌نمونه نك: يوسف/12، 5‌؛ اسراء/‌17، 53‌؛ فرقان/25، 29؛ معارج/70، 19؛ تين/ 95،4؛ عصر/103،2) بر‌اساس اين ديدگاه كه آلوسى آن را به جمهور مفسران نسبت داده است[100] معناى آيه عام و فراگير‌است و مى‌تواند درباره همه آدميان صادق باشد[101]، بر اين اساس، شيطان با وعده‌هاى دروغين، زيبا جلوه دادن بهره‌منديهاى زندگى و آرزوهاى رنگارنگ و دور و دراز، انسان را به وادى كفر مى‌كشاند و هنگامى كه دروغ بودن وعده‌ها آشكار شد، آدمى را بى‌هيچ يار و ياورى رها ساخته، از او‌بيزارى مى‌جويد.[102] چنين مضمونى در برخى ديگر از آيات نيز آمده است كه مى‌تواند مؤيّد ديدگاه ياد شده باشد. (نك: ابراهيم/14،22؛ فرقان/25،29) دسته دوم از مفسران «ال» را به معناى «عهد» و «انسان» را اشاره به شخصى معين مى‌دانند. ابن‌جوزى هم، اين ديدگاه را به جمهور مفسران نسبت مى‌دهد[103] كه با ادعاى گفته شده آلوسى در تناقض است. برخى به كار رفتن صيغه‌هاى ماضى (قال و كفر) و امر (اكفر) را در آيه مؤيّد اين ديدگاه‌دانسته‌اند، با اين استدلال ضعيف و شكننده كه صيغه‌هاى ياد شده نشان مى‌دهد كه محتواى آيه در زمان گذشته روى داده و شخصى معين، مورد خطاب شيطان بوده است. در غير اين صورت بايد، صيغه مضارع به كار‌مى‌رفت.[104] اين دسته از مفسران در تعيين مصداق انسان، به اختلاف گراييده‌اند؛ برخى بر اساس ديدگاه زمخشرى كه بدون اشاره به مصداق انسان، آيه را مربوط به اغواگرى شيطان نسبت به مشركان قريش در جريان جنگ بدر مى‌داند[105]، انسان را اشاره به ابوجهل دانسته‌اند. بنابراين نظر، محتواى آيه همان است كه در آيه 48 انفال/8 به گونه روشن‌تر و مبسوط‌ترى آمده است[106]: «و‌اِذ‌زَيَّنَ لَهُمُ الشَّيطـنُ اَعمــلَهُم و قالَ لا غالِبَ لَكُمُ اليَومَ مِنَ النّاسِ واِنّى جارٌ‌لَكُم فَلَمّا تَراءَتِ الفِئَتانِ نَكَصَ عَلى عَقِبَيهِ و قالَ‌اِنّى بَرِىءٌ مِنكُم اِنّى اَرى ما لا تَرَونَ اِنّى اَخافُ اللّهَ» . در مقابل، اغلب مفسران دسته دوم، با اشاره به داستانى مشهور، مصداق «انسان» را برصيصا خوانده‌اند. براساس اين حكايت، برصيصا، راهبى از بنى‌اسرائيل است كه روزگارى دراز، در صومعه‌اى دور از مردم، زاهدانه به عبادت خدا پرداخته و بنا به روايتى، مستجاب الدعوه شده است. شيطان كه خشمناك از پرهيزگارى، رياضت و عبادتهاى پيوسته برصيصا، سالها، بى‌هيچ توفيقى در پى فريب او بود سرانجام با وسوسه‌هاى خود، وى را بر آن مى‌دارد تا با زنى درآميزد و سپس از ترس رسوايى، او را كشته، مدفون سازد. راز اين رسوايى كه آشكار مى‌شود، برصيصا را به صليب مى‌كشند. در اين هنگام، شيطان در آخرين مرحله از اغواگريهايش، در برابر ديدگان او ظاهر شده، از نقش اصلى خود در رقم خوردن چنين سرنوشتى براى برصيصا و نيز رهاسازى او در صورت سجده بر وى خبر مى‌دهد. برصيصا نااميد از همه جا و با سجده‌اى به اشارت، كافر شده و شيطان* بدون هيچ كمكى، از وى بيزارى جسته، در كام مرگ رهايش مى‌سازد.[107]
در كنار اين روايت مشهور، روايت نادر و كاملا متفاوتى نيز درباره سرگذشت برصيصا در برخى منابع گزارش شده است. بر اساس اين روايت، برصيصا عابدى مسلمان و مؤذّن در يكى از مساجد مصر است كه روزى هنگام اذان بر بالاى مأذنه با ديدن دختر ترساى همسايه، دلبسته او شده، در پى وصال آن دختر و به درخواست خانواده او از آيين مسلمانى دست برمى‌دارد؛ اما پيش از آنكه كام دل برگيرد، در حادثه‌اى از بالاى بام افتاده، مى‌ميرد.[108]
داستان مشهور برصيصا با سندهاى گوناگون از ابن‌عباس (م. 68 ق.)، ابن‌مسعود (م. 33 ق.)، طاووس و همچنين از اميرمؤمنان، على(عليه السلام)[109] و در پاره‌اى منابع از پيامبر‌اسلام(صلى الله عليه وآله)[110] روايت و بيشتر سندهاى آن تضعيف شده است[111]؛ از جمله، روايت منسوب به پيامبر(صلى الله عليه وآله) را عبيد‌بن رفاعه نقل مى‌كند كه برخى‌با نفى صحابى بودن،[112] روايت او را مرسل دانسته‌اند.[113] از سوى ديگر به رغم آنكه برخى پژوهشگران، سند روايت منسوب به على(عليه السلام) را صحيح پنداشته‌اند،[114]اساساً اثرى از حكايت برصيصا در احاديث شيعه به چشم نمى‌خورد و روايت ابن‌عباس و ابن‌مسعود كه به احتمال زياد از‌زمان شيخ طوسى (م.‌460‌ق.) به بعد به تفاسير شيعه راه يافته،[115] از منابع اهل سنت گرفته‌شده[116] و حتى برخى آن را با عقل و مذهب اماميه ناسازگار خوانده‌اند.[117]
دسيسه‌هاى گام به گام ابليس، يارى جستن وى از شياطين ديگر در پى ناتوانى در فريب برصيصا، مأمور شدن شيطانى به نام «ابيض» براى اين كار و وارد شدن او از راه عبادت و در شكل و شمايل يك راهب، چگونگى راهيابى زن ياد شده به صومعه برصيصا و نقش شيطان در فاش شدن خيانت و جنايت او، از موضوعات ديگرى است كه گاه با جزئياتى متفاوت در روايتهاى گوناگون داستان به‌چشم مى‌خورد. در بيشتر روايتها برصيصا راهب و در برخى ديگر، عابدى از بنى‌اسرائيل خوانده مى‌شود، چنان‌كه در اغلب پرداختهاى داستان، راهيابى زن ياد شده به صومعه، با بيمارى‌او و دعاى برصيصا براى شفاى وى در ارتباط است.[118] بنابر روايت منسوب به اميرمؤمنان، على(عليه السلام)او زنى است كه شيطان دچار جنونش كرده و در دل برادرانش القا مى‌كند كه شفاى او به دست برصيصاست. در روايت ابن‌عباس از برادران سه‌گانه‌اى ياد مى‌شود كه خواهر بيمار خود را به دست برصيصا به عنوان فردى مورد اعتماد سپرده، روانه سفر مى‌شوند. روايت ابن‌مسعود از زن چوپانى ياد مى‌كند كه شب را به صومعه برصيصا پناه مى‌برده است. حكايت برصيصا در منابع متأخر با بسط و جزئيات بيشترى آمده است.[119] حتى در برخى منابع از باردار شدن آن زن، تولد نوزاد و كشته شدن او نيز به دست برصيصا ياد مى‌شود.[120] اصل داستان عبرى و از اخبار بنى‌اسرائيل است[121]؛ ولى منبع پيش از اسلام آن معلوم نيست و به احتمال فراوان از زبان اهل كتاب شنيده شده است.[122] در برخى منابع از وهب‌بن منبه نيز نقل مى‌شود.
نام برصيصا نيز در اصل نامعلوم بوده است. در منابع دست اول، از جمله تفاسير نخست شيعه[123] و سنى[124]، بدون ذكر نامى فقط از يك راهب و گاه عابد ياد مى‌شود؛ گويا اين نام براى نخستين بار در اواخر قرن چهارم قمرى به وسيله ابوليث سمرقندى (م.‌375 يا 383 ق.) و در كتاب تنبيه الغافلين، بر شخصيت داستان نهاده شده است.[125] برخى چون ابن‌كثير، نام برصيصا را براى راهب نامبرده، با ترديد ياد كرده‌اند.[126] اين نام يادآور سرگذشت «آنتونى قديس» (251 ـ 355 يا 356‌م.) از راهبان و زاهدان نخستين مسيحى است. او روزگار درازى را در غارها و قلعه‌اى كهن (صيصه) در مصر به عزلت و عبادت و ترك و تجرد گذراند. زندگى او سراسر پيكارى افسانه‌اى با ابليس و وسوسه‌هاى اغواگرانه اوست. آنتونى كه سرگذشت وى بازتابى گسترده در هنر و ادبيات مسيحى دارد هنوز هم براى شمارى از راهبان، اسطوره‌اى آرمانى به شمار مى‌رود.[127]
محلى كه ماجراى برصيصا در آن روى داده، مورد اختلاف است؛ ابن‌بطوطه (م. 779 ق.) در سفرنامه خود از قصر برصيصاى عابد ياد مى‌كند كه بين طرابلس و اسكندريه آن را ديده است.[128] در تاريخ شهر حلب از كوه برصايا كه مقام و قبر برصيصا در آن قرار دارد ياد مى‌شود.[129]
برخى پژوهشگران اروپايى همانند گولدزيهر، لندبرگ و مك دونالد با استناد به منابع مسلمانان، تحقيقاتى را درباره اصل داستان برصيصا، تاريخ پيدايش و سير بسط و تحول آن انجام داده‌اند.[130] برخى از اين پژوهشگران، منطقه حضرموت و برخى ديگر حلب را محل داستان گفته‌اند[131]، چنان‌كه اين اعتقاد نيز وجود دارد كه رمان سه‌جلدى «آمبروسيو يا راهب» (Ambrosio or the Mark)با الهام از اين داستان كه در اواخر‌قرن 18 ميلادى وارد انگلستان شده، به رشته تحرير درآمده است.[132] شخصيت اصلى اين رمان، راهبى از مادريد است كه سرانجام در دام وسوسه‌هاى شهوانى گرفتار و پس از ارتكاب زنا و از ترس رسوايى، مرتكب قتل مى‌شود.[133]
با توجه به آنچه كه تاكنون گفته شد، به نظر مى‌رسد داستان برصيصا، فارغ از اينكه واقعيت تاريخى داشته باشد يا نه نمى‌تواند مورد اشاره آيه باشد. حداكثر مى‌توان آن را همانند مشركان شركت‌كننده در جنگ بدر، از مصاديق و نمونه‌هاى اغواگرى شيطان دانست. به احتمال زياد، در آغاز نيز به عنوان يك مصداق ولى بعدها و از سر بى‌دقتى، به عنوان حكايت مورد اشاره آيه در منابع تفسيرى راه يافته است. مقايسه روايتهاى متفاوت و گزارشهاى منابع گوناگون نشان مى‌دهد كه داستانْ درگذر زمان، براى انطباق بيشتر با آيه، تأثير عميق‌و‌ماندگار در مخاطب و نيز متأثر از ذهنيت و نوع نگرش اسلامى به شيطان، وسوسه‌ها و چگونگى تعامل وى با انسان، شرح و بسط بيشترى يافته است.

منابع

احياء علوم الدين؛ الاصابة فى تمييز الصحابه؛ اغاثة اللهفان من مصايد الشيطان؛ انوارالتنزيل و اسرارالتأويل، بيضاوى؛ انوار درخشان در تفسير قرآن؛ بحارالانوار؛ البداية و‌النهايه؛ بغية الطلب فى تاريخ حلب؛ بيان السعادة فى مقامات العباده؛ التبيان فى تفسير القرآن؛ تفسير جامع؛ تفسير عبد‌الرزاق؛ تفسير القرآن العظيم، ابن‌كثير؛ تفسير القمى؛ تفسير كنزالدقائق و بحرالغرائب؛ تفسير المنسوب الى الامام العسكرى(عليه السلام)؛ تفسير من وحى القرآن؛ تفسير منهج الصادقين؛ تفسير نمونه؛ تلبيس ابليس؛ تهذيب الكمال فى اسماء الرجال؛ جامع‌البيان عن تأويل آى القرآن؛ الجامع لاحكام القرآن، قرطبى؛ الجرح و‌التعديل؛ الجواهر الحسان فى تفسير القرآن، ثعالبى؛ الجوهر‌الثمين فى تفسير الكتاب المبين؛ دائرة‌المعارف‌الاسلاميه؛ دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى؛ الدرالمنثور فى التفسير بالمأثور؛ رحلة ابن‌بطوطه؛ روح المعانى فى تفسيرالقرآن العظيم؛ روض الجنان و روح الجنان؛ زاد‌المسير فى علم التفسير؛ سير اعلام النبلاء؛ شعب الايمان؛ فتح‌القدير؛ الفرقان فى تفسير القرآن؛ الكبائر؛ الكشاف؛ كنزالعمال فى سنن الاقوال و‌الافعال؛ مجله سخن؛ مجمع‌البيان فى تفسير القرآن؛ المستدرك على الصحيحين؛ معالم‌التنزيل فى‌التفسير و‌التأويل، بغوى؛ معرفة الثقات؛ المنتظم فى تاريخ الملوك و‌الامم؛ من‌الحوار اكتشفت الحقيقه؛ من عنده علم الكتاب؛ الميزان فى تفسير القرآن.
Britanica.
The new Catholic Encyclopedia.
Dictionary.

على اسدى



[83]. مجله سخن، دوره 13، ش 2، «هشت تحرير از داستان برصيصاى‌عابد».
[84]. المنتظم، ج‌2، ص‌158، 161؛ سير اعلام‌النبلاء، ج‌5‌، ص‌48؛ البداية والنهايه، ج‌2، ص‌162.
[85]. جامع البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌، 65‌؛ التبيان، ج‌9، ص‌570‌؛ تفسير ابن‌كثير، ج‌4، ص‌364.
[86]. كنزالعمال، ج‌1، ص‌399؛ الدرالمنثور، ج‌8‌، ص‌117‌ـ‌119؛ بحارالانوار، ج‌14، ص‌486.
[87]. شعب‌الايمان، ج4، ص372ـ373؛ اغاثة‌اللهفان، ج1، ص‌184؛ احياء علوم الدين، ج‌3، ص‌31.
[88]. من الحوار اكتشفت الحقيقه، ص‌91.
[89]. الكبائر، ص‌228؛ من‌الحوار اكتشفت الحقيقه، ص‌92؛ من عنده علم الكتاب، ص‌191.
[90]. التبيان، ج‌9، ص‌570‌؛ مجمع البيان، ج‌9، ص‌397‌ـ‌398؛ الميزان، ج‌19، ص‌215.
[91]. جامع البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌ـ‌65‌؛ تفسير قرطبى، ج‌18، ص‌25؛ تفسير ابن‌كثير، ج‌4، ص‌364.
[92]. جامع‌البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌ـ‌65‌؛ مجمع‌البيان، ج‌9، ص‌397‌ـ‌398؛ الميزان، ج‌19، ص‌213.
[93]. جامع البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌ـ‌65‌؛ التبيان، ج‌9، ص‌559‌؛ مجمع‌البيان، ج‌9، ص‌387‌ـ‌388.
[94]. تفسير قمى، ج‌2، ص‌371؛ تفسير بغوى، ج‌4، ص‌286؛ تفسير‌قرطبى، ج‌18، ص‌23‌ـ‌24.
[95]. جامع‌البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌؛ مجمع‌البيان، ج‌9، ص‌397‌ـ‌398؛ تفسير بغوى، ج‌4، ص‌294.
[96]. التبيان، ج‌9، ص‌570‌؛ روض‌الجنان، ج‌9، ص‌132‌ـ‌139؛ الميزان، ج‌19، ص‌213؛ الفرقان، ج‌28، ص‌255.
[97]. فتح‌القدير، ج‌5‌، ص‌205؛ تفسير بيضاوى، ج‌5‌، ص‌322؛ روح‌المعانى، مج‌15، ج‌28، ص‌85‌.
[98]. اغاثة‌اللهفان، ج‌1، ص‌184؛ الميزان، ج‌19، ص‌213؛ من وحى القرآن، ج‌22، ص‌126‌ـ‌127.
[99]. نمونه، ج‌23، ص‌537‌ـ‌538‌.
[100]. روح‌المعانى، مج‌15، ج‌28، ص‌85‌.
[101]. تفسير جامع، ج‌7، ص‌111؛ كنزالدقائق، ج‌13، ص‌187؛ من‌وحى القرآن، ج‌22، ص‌187.
[102]. التبيان، ج‌9، ص‌570‌؛ تفسير ثعالبى، ج‌3، ص‌319‌ـ‌320؛ الميزان، ج‌19، ص‌213.
[103]. زادالمسير، ج‌8‌، ص‌219.
[104]. بيان‌السعاده، ج4، ص165؛ تفسير منسوب به امام عسكرى(صلى الله عليه وآله)، ص‌619‌ـ‌620‌.
[105]. الكشاف، ج‌4، ص‌507‌؛ مجمع‌البيان، ج‌9، ص‌398؛ تفسير‌بيضاوى، ج‌5‌، ص‌322.
[106]. منهج الصادقين، ج‌9، ص‌537‌، 539‌؛ الجوهر الثمين، ج‌6‌، ص‌191‌ـ‌192؛ انوار درخشان، ج‌16، ص‌270.
[107]. جامع‌البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌، 65‌؛ مجمع‌البيان، ج‌9، ص‌397؛ تفسير ابن‌كثير، ج‌4، ص‌364.
[108]. الكبائر، ص‌228.
[109]. جامع‌البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌، 65‌؛ تفسير بغوى، ج‌4، ص‌294، 296؛ الدرالمنثور، ج‌8‌، ص‌116، 119.
[110]. تلبيس ابليس، ج‌1، ص‌37؛ شعب الايمان، ج‌4، ص‌372؛ احياء علوم الدين، ج‌3،ص‌31.
[111]. تفسير ثعالبى، ج‌3، ص‌319‌ـ‌320؛ دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج‌3، ص‌546‌، «برصيصا».
[112]. معرفة الثقات، ج‌2، ص‌117؛ الجرح والتعديل، ج‌5‌، ص‌406؛ تهذيب الكمال، ج‌19، ص‌205.
[113]. تهذيب الكمال، ج‌19، ص‌205؛ الاصابه، ج‌5‌، ص‌208.
[114]. المستدرك، ج‌2، ص‌484‌ـ‌485؛ روح‌المعانى، مج‌15، ج‌28، ص‌86‌؛ دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج‌3، ص‌546‌ـ‌547‌.
[115]. التبيان، ج‌9، ص‌570‌؛ مجمع البيان، ج‌9، ص‌438؛ روض‌الجنان، ج‌19، ص‌132‌ـ‌139.
[116]. الدرالمنثور، ج‌6‌، ص‌200.
[117]. تفسير جامع، ج‌7، ص‌113.
[118]. جامع البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌، 65‌؛ تفسير قرطبى، ج‌18، ص‌25، 29؛ الدرالمنثور، ج‌8‌، ص‌118‌ـ‌119.
[119]. زادالمسير، ج‌8‌، ص‌219، 223؛ تفسير قرطبى، ج‌18، ص‌25‌،‌29.
[120]. اغاثة اللهفان، ج‌1، ص‌184.
[121]. البداية والنهايه، ج‌2، ص‌162‌ـ‌163؛ بحارالانوار، ج‌108، ص‌192؛ مجله سخن، دوره 13، ش 2 «هشت تحرير از داستان برصيصاى عابد».
[122]. دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج‌3، ص‌547‌؛ من وحى القرآن، ج‌22، ص‌127.
[123]. تفسير منسوب به امام عسكرى(عليه السلام)، ص‌619‌ـ‌620‌؛ تفسير قمى، ج‌2، ص‌371‌ـ‌372؛ التبيان، ج‌9، ص‌570‌.
[124]. تفسيرعبدالرزاق، ج‌3، ص‌299‌ـ‌300؛ جامع البيان، مج‌14، ج‌28، ص‌63‌، 65‌.
[125]. دائرة‌المعارف الاسلاميه، ج‌3، ص‌545‌.
[126]. تفسير ابن‌كثير، ج‌4، ص‌365.
[127]. Britanica, I, PP 441 - 444 , 841 ؛ The newe Catholic Encyclopedia, I.1055.
[128]. رحلة ابن‌بطوطه، ص‌20.
[129]. بغية الطلب، ج‌1، ص‌437.
[130]. The New Catholic Encyclopedia, I , 1055.
[131]. The Oxford Dictionary, II , P 668.
[132]. Britannica , I , P 841 The New Catholic Encyclopedia , I , P 1055.
[133]. دائرة‌المعارف بزرگ اسلامى، ج‌11، ص‌721.

مقالات مشابه

بررسي تحليل علامه طباطبايي از بازخواست هارون(ع) توسط موسي(ع)

نام نشریهاندیشه نوین دینی

نام نویسندهعبدالکریم بهجت‌پور, حمید نادری قهفرخی

جبرئيل

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهاحمد جمالی

ثعلبة بن وديعه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهسیداحمد سادات

جباربن صخر انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمنصور داداش‌نژاد

ثابت بن قيس بن شماس

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهعلی محمدی یدک

جلاس بن سويد انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهبخش تاریخ و اعلام, رسول قلیچ

جعفر بن ابى طالب

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهحمید حاج امینی, ستار عودی

ثعلبة بن غنمه انصارى

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمدحسن درایتی

جالوت

نام نشریهدائرة المعارف قرآن

نام نویسندهمحمد نظری