آداب زيارت و ديد و بازديد

پدیدآورعباسعلی عابدی

تاریخ انتشار1389/02/19

منبع مقاله

share 750 بازدید
آداب زيارت و ديد و بازديد

عباس علي عابدي

يكي از عوامل همبستگي اجتماعي و همدلي، ارتباط هميشگي و تبادل افكار و آراء است. ديدن همديگر به جهت حضور در كنار هم نوعي همگرايي و همدلي خاصي را پديد مي آورد كه در انواع ديگر ارتباطات نمي توان آن را يافت. هنگام ديدار و حضور در كنار ديگري نوعي انرژي ميان دو طرف تبادل مي شود كه همدلي و همرهي را در ميان آنها ايجاد و يا افزايش مي دهد. از اين رو ديدار و بازديد به عنوان اصل مهم ارتباطي و اجتماعي مورد توجه قرآن و آموزه هاي آن قرار گرفته است و از انسانها خواسته شده تا به زيارت و ديدار يك ديگر بشتابند.
در اسلام ديدار وابستگان و خويشان به عنوان صله رحم واجب شده و براي آن آثار و كاركردهاي بسياري در حوزه زندگي اجتماعي و افزايش و يا كاهش عمر در صورت عدم رعايت آن بيان شده است. ديدار از برادران مومن به ويژه بيماران و يا كساني كه از مسافرت يا از زيارت اماكن مقدس بازگشته اند امري است كه روايات انبوهي در بيان فوايد و آثار مادي و معنوي و نيز دنيوي و اخروي آن وارد شده است. آيات قرآني نيز به اين مساله به اشكال مختلف پرداخته است كه در اين نوشتار به بخشي از آموزه هاي قرآني در اين حوزه پرداخته مي شود. با هم آن را از نظر مي گذرانيم.

شرايط تحقق ديدار و زيارت

در قرآن واژه زيارت در معاني چند به كار رفته كه مي توان در حوزه هاي مختلف ارتباطي آن را دسته بندي كرد. به اين معنا كه زيارت در هر معنايي كه به كار رود، مفهوم ارتباطي در آن ملحوظ است چنان كه اين ارتباط مي بايست به شكل حضور مكاني و مكانتي صورت پذيرد. از اين رو نوعي از حضور در تحقق زيارت و ديدار، شرط است و بسته به ديدار شونده، نسبت هاي حضور مي تواند متفاوت باشد.
از آن جايي كه در زيارت، ديدار كردن با قصد از پيش تعيين شده مطرح است نمي توان از قصد و نيت باطني در آن نيز چشم پوشيد و اگر شخصي بي قصد با كسي مواجه شود و نوعي ديدار انجام پذيرد زيارت تحقق نمي يابد. بنابراين در تحقق زيارت و ديدار، نيت و قصد از پيش، لازم و ضروري است. از اين رو مي توان يكي از مؤلفه هاي اصلي و اساسي در زيارت و ديدار را ميل و گرايش باطني شخص بيان كرد. گويي زيارت كننده از ديگران روي گردانده و به سوي زيارت شونده تمايل و قصد كرده است. (معجم مقاييس اللغه ج 3 ص 36 ذيل واژه زور)
از ديگر مولفه هايي كه براي تحقق زيارت و ديدار بيان مي شود و در معناي آن به گونه اي ملحوظ است، قصد اكرام زيارت شونده و انس گرفتن با او نيز نهفته است. (مصباح اللغه ج 1 و 2 ص 260 ذيل واژه زور)
به سخني مي توان در مفهوم زيارت اين گونه گفت: زيارت و يا ديدار به حركت رفتاري شخص زيارت كننده اي اطلاق مي شود كه به سبب ميل و گرايش باطني، از ديگري رو گردانيده و به قصد حضور در نزد ديدار شونده حركت مي كند و خود را به وي مي رساند تا با اين عمل خويش زيارت شونده را تكريم و احترام نموده و با انس گرفتن با وي محبت او را به خويش جلب نمايد.
بر اين اساس هرگونه ديداري را نمي توان زيارت دانست و احكام و فوايد آن را بار كرد. نقش هر يك از مولفه هاي اصلي و اساسي زيارت در آن اندازه است كه بي تحقق هر يك نمي توان مدعي شد كه زيارتي صورت پذيرفته است.

زيارت شونده ها

زيارت بيانگر نوعي ارتباط روحي و معنوي با زيارت شونده است، از اين رو زيارت مي تواند حتي نسبت به كساني باشد كه زنده نيستند ولي در جايگاهي هستند كه نسبت به زيارت شونده آگاهي و شعوري خاص دارند و زيارت كننده را مي بينند و از حضور او مطلع و آگاه هستند. از اين رو ممكن است زيارت شونده اهل قبور باشند و يا خداوندي كه بيرون از دايره كون و مكان است و براي ديدار او نمادهاي خاصي معرفي شده است. در اين راستا ديدار از كعبه و زيارت خانه خدا در حكم زيارت خدا و زيارت قبر اولياي الهي چون قبور پيامبران و امام معصوم(ع) در حكم زيارت آنان معرفي شده است.
براين اساس خداوند فرمان مي دهد كه مومنان عاشق كه بايد از ماسوي الله روي برگردانند و به او روي آورند به حكم ففروا الي الله؛ به سوي خدا بگريزيد بايد براي ديدار خداوند رخت سفر ببندند و قصد حج و زيارت بيت الله الحرام نمايند. (آل عمران آيه 97 و نيز حج آيه 27) تا خود را از ماسوي الله دور ساخته و همه هم و غم آنها خداوند شود.
زيارت خانه خدا و حج بيت الله الحرام به معناي زيارت الهي با مفهوم پيش گفته و اصطلاح بيان شده است. بنابراين فوايد بسيار و آثار گران بهايي براي ديداركننده خواهد داشت.

مردگان، هوشيارتر از زندگان

زيارت اهل قبور نيز امري است كه مولفه هاي پيش گفته را تحقق مي بخشد؛ زيرا هم اكرام و احترام مردگان زيارت شونده است و هم انس و الفت گرفتن با ايشان و بهره مندي از فوايد زيارت و بهره هاي مادي و معنوي آن كه زندگي آدمي را متحول مي سازد. از آن جايي كه مردگان از زندگان هوشيارترند و به حكم بصرك اليوم الحديد؛ بصيرت تيز و تندتري پس از مرگ نصيب هر مرده اي چه مومن و چه كافر مي شود، زيارت مردگان در قبرستان ها نوعي علم نوري و بصيرت الهي به انسان ها مي بخشد كه موجبات تحول آنها را فراهم مي آورد.
در روايات بسياري از هوشياري و آگاهي مردگان و حتي آگاهي بيش تر آنان سخن گفته شده است. در جنگ بدر آن گاه كه پيامبر كشته شدگان بدر را در چاه افكند با ايشان به سخن نشست و گفت كه من آن چه را خدايم وعده كرده بود يافتم، آيا شما آن چه خدايم وعده كرديد يافتيد؟ در اين هنگام برخي ها معترض آن حضرت(ص) شدند و گفتند كه چگونه با مردگاني كه نمي شنوند و آگاه نيستند سخن مي گويي؟ آن حضرت(ص) پاسخ داد: آنان از شما آگاه تر و شنواترند. در همين راستا در روايات آمده است كه زيارت اهل قبور مستحب و سخن گفتن و نشستن و دعا و قرآن خواندن مفيد به حالشان است؛ زيرا آنان در عالم برزخ در مسير تحول و تكامل تا روز قيامت هستند و از باقيات صالحات و اموري كه در اين دنيا از خوبي ها و سنت هاي پسنديده گذاشته اند بهره مي برند. از اين رو انسان ها درعالم برزخ نيز در حال تكامل هستند و شدن در آن جا نيز ادامه مي يابد. اين شدن ها نسبت به همگان تحقق مي يابد. آناني كه كافرند و سنت هاي زشت و ناروا به جا گذاشته اند از آثار آن بهره مي گيرند و در ورطه سقوط راه خويش را ادامه مي دهند و كساني كه نيكوكار بوده و سنت هاي نيك به جا گذاشته اند از سنت هاي نيك بهره مند مي شوند و در شدن تعالي پيش مي روند.
ديدار از اهل قبور و مردگان به حال زندگان بسيار سودمند است و اين فوايد به اشكال مختلف خود را نشان مي دهد. كمترين تأثير آن ياد كردن مرگ و رفتن و عدم بقاي آدمي است ولي اگر شخص داراي چشم برزخي باشد و روح و جانش با عوالم ديگر ارتباط داشته و به حكم «بسلطان مبين» توانسته باشد از اقطار آسمان ها و راه هاي آن گذر كند، مي تواند با مردگان و يا ديگر موجودات ارتباط برقرار كرده از آگاهي و دانش هاي آنان كه دانش هاي رشدي و بصيرتي است بهره مند شود.

آيت الله قاضي و اسرار وادي السلام

آيت الله حسن زاده آملي د ردرس خويش حكايتي را مطرح مي كرد كه بسيار مشهور است. ايشان از آيت الله محمدتقي آملي(ره) حكايت مي كرد كه در نجف شاگرد آيت الله قاضي(ره) بوده است. در آن زمان برخي از ارادتمندان آملي از وي خواسته بودند كه به تهران منتقل شود و نامه اي هم بدين منظور براي او مي فرستند. ايشان از محتواي نامه كسي را آگاه نمي كند ولي مسئله رفتن و نرفتن و ماندن در نجف دغدغه ذهني و مي شود. آيت الله آملي مي فرمود همواره دغدغه اي نسبت به رفتارهاي آقاي قاضي داشتم كه چرا ايشان ساعت ها وقت خويش را در قبرستان ها مي گذرانند در حالي كه به جاي آن مي توانستند تدريسي و يا كار مفيدتري داشته باشند.
وقتي به ديدار ايشان رفتم. پس از سلام و احوال پرسي، مرحوم قاضي رو به من كرد و گفت: نيازي نيست به تهران برويد و در تهران آقاياني هستند كه به اين مهم بپردازند و شما مشغول درس و بحث خود باشيد. من شگفت زده شدم كه اين مطلب را ايشان از كجا دانسته اند و چگونه نامه اي كه كسي از محتواي آن جز خودم مطلع نبود ايشان از محتواي آن آگاه بوده و دستور مي دهد كه به تهران نروم. اين مطلب چون در ذهنم خطور كرد آقاي قاضي ادامه داد: همه اين ها را از ماندن در وادي السلام دارم.
در روايت است كه اميرمؤمنان(ع) به زيارت اهل قبور در وادي السلام مي رفت و مي فرمود كه مؤمنان در اين جا دسته دسته نشسته و مشغول گفت وگو هستند ولي شما آنان را نمي بينيد.
از ديگر افرادي كه زيارت آنها مستحب و پسنديده است، مؤمنان و عالمان و نيز مؤمنان بيمار و مريض است كه در احاديث و روايات از آن سخن به ميان آمده است.

ممنوع شدگان از زيارت

با اين همه از ديدار با منافقان و حتي قبور ايشان برحذر داشته شده. در آيه 84 سوره توبه از مؤمنان خواسته شده كه به زيارت قبور منافقان و فاسقان نروند؛ فسق عملي آنها موجب شده تا از مقام انسانيت بيرون روند و ديدار ايشان ديدار بوزينگان و خوكان و كساني است كه مسخ شده و از حال انساني به انعام و يا بل هم اضل (پست تر از جانوران) تبديل شده اند.
همين حكم حرمت در آيه نسبت به كافران نيز آمده و از زيارت قبور كافران بازداشته شده است.
دسته اي ديگر كه زيارت قبور آنها حرام دانسته شده كساني هستند كه در زندگي دنيوي خويش اهل تكاثر و ثروت اندوزي و جمع و شمارش آن بوده اند؛ زيرا آنان كساني هستند كه پس از مرگ در قبور خويش دوزخ را مي نگرند. اين امكان به طور يقيني از باب تاثير متقابل وجود دارد كه آثار خشم و غضب الهي كه آنان را دربرگرفته به زيارت كننده نيز برسد؛ زيرا چنان كه گفته شد زيارت و ديدار به معناي تكريم و احترام است و اگر كسي قصد زيارت اهل كفرو نفاق و فسق و متكاثر كند در حقيقت گرايش و ميل باطني خويش را به آنان نمايان ساخته است و اين نوعي مشابهت و هماهنگي با رفتارها و نابهنجاري هاي آنان را بيان مي كند كه در نتيجه خشم الهي، آنان را نيز در بر مي گيرد.
تاكيد بر حرمت ديدار اين قبيل گورستان ها نشان مي دهد كه آنان راهي را رفته اند كه ديگر بازگشتي نيست ولي انسان هاي زنده از منافقان و فاسقان و كافران را نه به قصد زيارت و تكريم بلكه آگاهي بخشي مي توان ديدار كرد.
به هرحال هرگونه ديدار زيارتي به مفهوم پيش گفته از مردگان و زندگان چنين گروه هايي جايز نيست و در مورد مردگان، حرمت آن در آيه 84 توبه و 1 تا 6 سوره تكاثر بيان شده است.
در هنگام زيارت اهل قبور مستحب است كه به عنوان آداب زيارت براي آنان دعا شود چنان كه پيامبر بر سر گور مومنان مي ايستاد و براي آنان دعا و استغفار مي كرد. (مجمع البيان ج 5 و 6 الميزان ج 9 ص 360)
زيارت قبور مومنان نه تنها دستور و آموزه اي اسلامي و قرآني است بلكه سيره نبوي و معصوم(ع) است و آنان همواره بر سر قبر مومنان رفته و براي ايشان دعا و استغفار مي كردند.
زيارت نبايد براي تفاخر و فخر فروشي باشد. بسياري از مردم با قبرسازي و يا ديدار و زيارت قبور خويشان خودبه نوعي به فخرفروشي گرايش يافته اند. (تكاثر آيه 1 و 2) البته اين معنايي است كه برخي بيان كرده اند كه اهل تكاثر و تفاخر نه تنها به مال و اعتبار اجتماعي خود مي بالند بلكه پا از اين فراتر گذاشته با معرفي مردگان خويش كه اهل ثروت و مكنت بودند و ديدار و زيارت قبور آنان و ارج گذاري به ايشان مي كوشند آنان را نيز به تعداد خود پيوست كرده و فخرفروشي كنند. در حقيقت با ديدار از گورستان ها و زيارت خاندان اهل ثروت و مكنت خويش مي كوشند تا بر افتخارات خانوادگي خويش بيفزايند و در ميان مردم پز دهند. اين معنايي است كه در بسياري از تفاسير آمده و مي تواند درست باشد ولي به نظر مي رسد كه مراد آيه اين است كه فخرفروشان تا زماني كه در دنيا هستند به ثروت و مال خويش فخر مي فروشند ولي هنگامي كه مرگ، خود را به ايشان نشان مي دهد در آن حالت است كه مي بينند آن چه از مال و ثروت بدان فخر كرده و مباهات مي فروختند در حقيقت آتش دوزخ است. در واقع جمله «حتي زرتم المقابر» كنايه از مرگ و رفتن به قبور است كه در آن حالت چشم هاي برزخي ايشان باز مي شود و به حكم «بصرك اليوم الحديد» حقيقت مال و ثروت خويش را كه آتش دوزخ است مي بينند. از اين رو در آيه آمده است لترون الجحيم.)
آثار زيارت
چنان كه گفته شد زيارت چه از مردگان و چه از زندگان به سبب تكريم و انس و الفتي كه ايجاد مي كند امري پسنديده است كه افزون بر افزايش و تحكيم روابط اجتماعي و تقويت بنيان هاي همدلي و همراهي و همگاهي و وحدت و اتحاد مردمي، آثار و تبعات مهم تري در زندگي شخصي و اجتماعي انسان به جا مي گذارد كه از آن جمله مي توان به دست يابي زيارت كننده به بصيرت و آگاهي رشدي و ويژه اشاره كرد.
به عنوان نمونه زيارت كعبه به عنوان زيارت خدا نه تنها موجبات دست يابي به فضل و پاداش هاي الهي را فراهم مي آورد (مائده آيه 2) و به حكم شكر نعمت افزون كند (لازيدنكم) بر ثروت مادي و معنوي شخص مي افزايد (همان) بلكه موجبات جلب رضايت پروردگار را فراهم مي آورد (همان) و او را در زمره دوستان و محبوبان الهي قرار مي دهد. يعني رضي الله عنهم و رضوا عنه و يحبهم و يحبونه كه در حقيقت زيارت كننده هر چند كه خود قصد خدا كرده ولي پيش از او خداوند قصد او كرده و پيش از آن كه دوستي خويش را ابراز كند و يا رضايت خويش رابنمايد اين خداست كه نخست گام اول را برداشته و دوستش داشته و راضي شده است؛ به اين معنا كه آن الله تو، لبيك ماست.
زيارت كعبه داراي ارزش هاي اخروي است (مائده آيه 2 و حج آيه 27 و 28) و رضايت خداوندي را جلب و جذب مي كند. (همان) و آدمي را از عذاب هاي دردناك الهي رهايي مي بخشد. (حج آيه 25 و فتح آيه 25) اين ها نمونه هاي كوچكي از آثار و فوايد زيارت كعبه است و آن چه ناگفته مائده بيش از آن است هر چند كه خود رضايت خداوندي، مقام عظما و بلند و رفيعي است كه نمي توان آن را كوچك شمرد. آثار و بركات زيادي كه براي ديدار و زيارت كعبه نصيب آدمي مي شود عاملي مهم در تشويق بشر به آن در طول تاريخ بوده است. (بقره آيه 125 و حج آيات 25 و 27 و آيات ديگر)
آثار زيارت پيامبر (ص) نيز غفران و آمرزش الهي (حجرات آيه 3 و 5) و بهره مندي از پاداش بزرگ و بي مانندي است كه نصيب زاير مي شود. (حجرات آيه 2 و 3)
در ديدار از مردگان و زندگان از مومنان مي توان آثار بزرگي را بيان كرد كه آنچه گفته شد بخشي از آن آثار مي باشد.

آداب زيارت

براي ديدار از مردگان و زندگان اذن و پيش اجازه امري لازم و ضروري است. از اين رو در آداب،زيارت پيش اجازه، مستحب دانسته شده و از مردم خواسته شده كه زيارت شونده را پيش از حضور آگاه سازند و اين با تلفن و يا روش هاي ارتباطي ديگر ميسر است. در ديدار و زيارت مردگان نيز همين مساله مطرح است كه اذن دخول مستحب دانسته شده است. انسان نبايد در هيچ جايي بي اذن و پيش اجازه وارد شود. (احزاب آيه 53)
پايين آوردن صدا نيز از آداب زيارت است زيرا شخص در هنگام ديدار مي كوشد تا انس و الفت و تكريم نمايد و بزرگ كردن صدا مخالف اين هدف است به ويژه كه قرآن صداي بلند را در حكم صداي خران، زشت و ناهنجار دانسته است. (حجرات آيه 2 و 3 و لقمان آيه 19) از ديگر آداب زيارت آن است كه اگر شخص در خانه خود در حال استراحت است به زيارت او نرويد واو را در تنگناي اخلاقي قرار ندهيد. از اين رو گفته اند كه شكيبايي و صبر در هنگام ديدار مستحب و از آداب ديدار است. بنابر اين اگر صبر شود و شرايط ديدار شونده رعايت گردد تكريم اوست. (حجرات آيات 3 و 5)
زيارت شونده نيز مستحب است كه براي زيارت كنندگان غذايي فراهم آورد تا از آن ميل كنند و يا بخششي نمايد و چيزي را به حكم هديه بيان دارد تا تكريم متقابل انجام شود. از اين حضرت ابراهيم (ع) براي مهمانان خويش غذايي فراهم آورد. (ذاريات) البته اين غذا مي تواند با توجه به ديدار شونده متفاوت باشد. اهل كرم همواره از خود چيزي از علم و دانش و دعا هديه مي كنند. در ديدار از قبور اوليا از آنان تقاضاهاي داشته باشيد كه آنان به حكم مهمان نوازي و تكريم زيارت شونده پاسخ خواسته ها را مي دهند. بنابر اين در تشرف خود به عتبات عاليات و اهل علم و كرم و دانش از مردگان و زندگان تقاضاي معنوي داشته باشيد كه شفاعت، يكي از آن هاست.

مقالات مشابه

صله ارحام در قرآن و سنت

نام نشریهفرهنگ کوثر

نام نویسندهاحمد محیطی اردکانی

بررسي روشهاي تربيتي از نگاه قرآن

نام نشریهروزنامه کیهان

نام نویسندهمحمدعلی میر خانی