خداوند در قرآن كريم مىفرمايد: «وانزلنا اليك الذكر لتبيّن للناس ما نزّل اليهم» (نحل/44) [و ما قرآن را بر تو نازل كرديم تا آنچه را كه به سوى مردم نازل شده براى آنان بيان كنى].
اين آيه خطاب به پيامبر خدا (ص) نازل شد در حالى كه قرآن كريم به زبان عربى بود. خداوند مىفرمايد: «انّا انزلناه قرآنا عربيا لعلّكم تعقلون» (يوسف / 2) [همانا ما قرآن را به زبان عربى نازل كرديم، باشد كه خرد ورزيد]. اينك اين پرسش مطرح مىشود كه تكليف مسلمانان غير عرب ـ چه مسلمانان امروز و چه مسلمانانى كه هزار و چهارصد سال پيش از اين بودند ـ چه بوده و چيست؟
چه كسى مىدانست روزى خواهد آمد كه معانى قرآن كريم به همه اين زبانها ترجمه خواهد شد؟ اساساً برخى از اين زبانها در آن زمان وجود نداشت كه از جمله آنها مىتوان زبان بلغارى را ياد كرد كه خداوند خواست قرآن به اين زبان هم ترجمه شود.
توفيق الهى شامل حال ما شد و ما توانستيم در سال 1993 براى نخستين بار معانى قرآن كريم را به زبان بلغارى ترجمه كنيم، و اكنون مايه بسى خوشوقتى است كه مىبينيم اين ترجمه، مرجعى براى هزاران خانواده مسلمان شده كه از سرچشمه آن سيراب مىشوند و راه حق و هدايت براى آنان روشن مىگردد.
آنچه مايه خوشحالى بيشتر است اين است كه ما اين اهتمام و استقبال فراوان را نه تنها از برادران مسلمان خود مشاهده مىكنيم، بلكه از غير مسلمانان نيز كسانى كه خواستار آشنايى با دين حنيف ما و محتواى قرآن كريم هستند از آن استقبال كردهاند.
به همين جهت بود كه نسخههاى چاپ اول آن به سرعت تمام شد و ما اقدام به چاپ مجدد آن كرديم و در آن راهنماييها و پيشنهادها و انتقادهايى را كه از سوى خوانندگان محترم رسيده بود، مورد توجه قرار داديم.
پيش از انتشار چاپ اول اين ترجمه در سال 1993، ترجمه قابل اعتمادى از قرآن كريم به زبان بلغارى وجود نداشت و فقط نوشتههايى در اشاره به بعضى از معانى قرآن موجود بود و اصولاً تا اين تاريخ ترجمه كاملى از قرآن وجود نداشت، و به همين جهت بود كه اگر كسى براى اولين بار و به عنوان نخستين تجربه اقدام به اين كار مىكرد با دشواريهايى روبهرو مىشد كه به چند مورد آن اشاره مىشود:
نخست اينكه زبان قرآن عربى است كه از غنىترين و قديمىترين زبانهاى زنده دنياست و اين سبب شده است كه انتقال دقيق آن به زبان ديگر دشوار باشد. مثلاً در زبان عربى گاه يك واژه داراى معانى متعدد است و يا براى يك مفهوم چند اسم وضع شده است، مانند: قارعه، حاقّه، طامّه، غاشيه و جز اينها، در حالى كه در زبانهاى ديگر معادلهايى براى اين الفاظ يافت نمىشود.
اگر اين واژهها صرفاً معناى لغوى آنها ترجمه شود به كلى از معناى مطلوب دور مىشود، به خصوص در زبان بلغارى كه زبانى جديد و فقير و آميزهاى از چند زبان است. بنابراين، رسيدن به مفهوم دقيق گاهى بسيار دشوار مىشود و بحث و تحقيق و دقت نظر بسيارى را طلب مىكند.
دوم اينكه، پيش از اين، ترجمهاى از قرآن كريم به زبان بلغارى وجود نداشته تا مبناى كار مترجم در تحقيق بعضى از معانى قرآنى باشد. اساساً تلاوت قرآن و يادگرفتن زبان عربى حدود يك قرن ممنوع بود و اين امر سبب شد كه فرهنگ دينى و به خصوص كتابهاى اسلامى در دسترس نباشد، بلكه حتى داشتن اين گونه كتابها جرم بود و دارنده آن مجازات مىشد. ولى پيش از آن، ترجمههايى به زبان تركى وجود داشت و آن فقط براى بلغاريهايى سودمند بود كه ريشه تركى داشتند و به اين زبان سخن مىگفتند. به همين جهت، نبودن كتابهاى دينى اسلامى به زبان بلغارى مشكل بزرگى بر سر راه ترجمه قرآن كريم بود.
سوم اينكه متخصصان و دانشمندانى كه انجام ترجمه به آنها نيازمند بود، وجود نداشتند. به علت اين دشواريهايى كه گفتيم، لازم بود از گروههاى ترجمه استفاده شود و با مراجعه به آنها ترجمه اصلاح و تنقيح گردد. درحقيقت اين هم يكى ديگر از دشواريهاى موجود بر سر راه ترجمه بلغارى است، زيرا پيدا كردن دانشمندان متخصص در امور دين اسلام كارى سخت است و در واقع مىتوان گفت كه ميان مسلمانان بلغارستان كه تعدادشان به سه ميليون نفر مىرسد، حتى يك نفر پيدا نمىشود كه شايستگى اين كار مهم را در داخل كشور داشته باشد. بر خلاف بعضى ديگر از كشورهاى كمونيستى مانند آلبانى و مقدونيه كه در آنها كسانى وجود دارند كه داراى دكتراى علوم دينى و زبان عربى و ساير موضوعات اسلامى از دانشگاه الازهر مصر و يا دانشگاههاى ديگر از سعودى و اردن و سوريه و جز آنها هستند.
نبودن افراد شايسته و متخصص ما را وادار كرد كه براى مراجعه و اصلاح، از متخصصان ادبيات بلغارى، تركى، روسى، عربى و انگليسى در گروههاى ترجمه استفاده كنيم و نيز از ترجمه قرآن به زبانهاى ديگر مانند تركى، روسى، انگليسى و از تفسير قرآن به زبان عربى از چند مفسر و در رأس آنها ابن كثير كمك بگيريم.
چهارم اينكه حتى پيدا كردن افراد متخصص در ادبيات تركى، روسى، عربى و انگليسى كه مسلمان باشند دشوار بود، چون ما علاقه داشتيم كه همه افراد گروههاى ترجمه از مسلمانان باشند تا ترجمهاى شايسته انجام گيرد، زيرا مسلمان قرآن را پيش از آنكه با عقل درك كند با قلب حس مىكند، و اين مشكل بزرگى براى ما بود. پيدا كردن مسلمان متخصص سخت بود و تعداد اندكى هم كه وجود داشت چندان پيوندى با اسلام نداشتند و تنها نام اسلام بر روى آنان بود، چون پنجاه سال حكومت كمونيستى، زمينه را براى ناآگاهى مسلمانان بلغارى از دينشان فراهم ساخته بود.
متأسفانه تعداد اندكى از آنان هم كه چيزهايى از دين مىدانستند پيرمردانى بودند كه در مدارس تركى قديمى كه پيش از نظام كمونيستى در بلغارستان بود، چيزهايى را ياد گرفته بودند. برخى از آنان فقط مىدانستند كه چگونه بايد نماز بخوانند و روزه بگيرند و برخى هم قرآن را از حفظ مىخواندند، بىآنكه بدانند چه مىخوانند. از چنين افرادى هم كمتر مىشد استفاده كرد. اما با همه دشواريها ما توانستيم سه گروه كارى تشكيل دهيم كه الحمدللّه همه افراد آنها مسلمان بودند و با استعانت از خداوند بزرگ نخستين ترجمه معانى قرآن كريم را در تاريخ بلغارستان منتشر كرديم.
[1] اين مقاله در سال 1419 ق برابر با 1998 م، در سمينارى كه در دانشگاه آلالبيت برگزار شد به زبان عربى ارائه گرديده است كه ترجمه آن در اين شماره در اختيار خوانندگان گرامى قرار مىگيرد.